میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 17
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 946
:: بازدید ماه : 8926
:: بازدید سال : 46701
:: بازدید کلی : 650185
نویسنده : گمنام
یک شنبه 4 اسفند 1392

مشروح سخنرانی حجت الاسلام جاودان را بخوانید: 

 

*دین را خدای رب العالمین فرستاده است. پیامبران را خدای رب العالمین فرستاده است. کتاب های آسمانی را خدای رب العالمین فرستاده است. نه خدای رازق. خدای رازق پیغمبر فرستاده است؟ نه. خدای رازق رزق داده است. مشخص است؟ خدای خالق پیغمبر را خلق کرده. اما چه کسی او را پیغمبر کرده؟ خدای رب العالمین او را پیغمبر کرده و خدای رب العالمین او را برای ما فرستاده است. اگر این را بفهمیم خیلی چیز فهمیده ایم. خدای رب العالمین در دست حضرت موسی علیه السلام ید بیضاء قرار داد و چوب دستی او را اژدها کرد. خدای رب العالمین طوفان نوح را به پا کرد. اگر بفهمیم خیلی حرف عظیمی است. خدای رب العالمین ادیان را فرستاده است.

*البته ادیان که نیست، ما یک دین داریم، به مناسبت پیامبران می گویم ادیان. مثلا اگر پنج تا پیامبر اولوالعظم داریم، اینها را خدای رب العالمین فرستاده است. آن پیامبران بعدی را چه کسی فرستاده است؟ خدای رب العالمین. ببینید ما سیصد و خورده ای پیامبر و رسول داریم، بقیه نبی هستند.

*حالا فعلا بحث مان فرق رسول و نبی نیست. خدای رب العالمین پیامبران و ادیان و کتاب های آسمانی را فرستاد و معجزات را به دست انبیاء جاری ساخت. ساده بودها. دقت کنید. دین مبتنی بر ربوبیت رب العالمین است، چون خدای رب العالمین است، دین را فرستاده. دین مبتنی بر ربوبیت اوست نه خالقیت او.

* بُن همه ادیان جریان تربیت است. خدای تربیت کننده پیامبر و کتاب آسمانی و دین فرستاده. دین مبتنی بر جریان تربیت است. خدای متعال می خواسته انسان ها را تربیت کند. سایر مخلوقات تحت یک جریان طبیعی تربیت می شوند، مثلا گوسفند باید شصت هفتاد کیلو شود، اگر فقط آب و غذا بخورد به این مقصود می رسد، اما انسان نباید شصت هفتاد کیلو شود. 

*از آنجا که ما ابعاد مختلفی داریم، باید در تمام ابعاد تربیت شویم. مثلا در جریان بدن، نباید چاق شویم. چاق و لاغر شدن دست خودمان است. اما مثلا اینکه قدمان کوتاه شود یا بلند شود دست خودمان نیست، اما می توانم چاق شوم و می توانم لاغر شوم. می گویند این را حساب کن. این هم می رود در جریان تربیت. مثلا، شما باید حرف زدن را بلد باشید. این در جریان تربیت است دیگر. باید حرف زدن را بلد باشید. نباید طوری حرف بزنید که دل یک کسی بسوزد. بفهمی چه می گویی.  

*در یک جلسه ای خدمت آیت الله مصباح بودیم، ایشان هرچه که می خواستند بگویند، ابتدا در دهانشان مزه مزه می کردند و بعد می گفتند. وقتی انسان تربیت شود، اینگونه می شود. هر نگاهی که می خواند بکند، با حساب نگاه می کند. هر حرفی که می خواهد بزند، با حساب حرف می زند. هر قدمی که می خواهند بردارد، با حساب برمی دارد. هر رفیقی که انتخاب می کند، با حساب انتخاب می کند.

 

*تربیت یک مربی می خواهد، اصطلاحا می گویند یک متربی می خواهد و یک مربی. متربی یعنی شاگردی که باید تربیت شود. آن مربی، باید مربی کامل باشد، مربی ای که ناقص باشد نمی تواند. مثلا شما مربی زبان انگلیسی ای داشته باشید که خودش درست زبان انگلیسی بلد نیست. خب نمی شود.

*مربی باید تمام و کامل و درست باشد. متربی باید استعداد تربیت داشته باشد. معمول انسان ها و آنهایی که در سطح متوسط هستند این است که استعداد تربیت شدن را دارند. لزومی ندارد که نابغه باشد. ببینید اگر بنا باشد که نابغه باشد تا تربیت شود، پنج نفر می شوند. درحالیکه طرح خدای متعال این نیست و ادیان را برای تربیت همه مردم فرستاده است. پس همه می توانند. جز کسانی که از سطح معمولی هوش پایین تر باشند. درمورد آنها اصطلاح و اسم خاصی وجود دارد. ممکن است آن نشود. البته معمولا یک درجاتی از تربیت را روی آنها هم عمل می کنند. مثلا فرض کنید از نظر حرکت مشکل دارد و رویش کار می کنند و از نظر حرکت بهتر می شود.

*عبدالله اُبی رئیس منافقین بود. منافقین عصر پیامبر دو دسته بودند. منافقین آشکار که دیگران آنها را می شناختند و  منافقینی که دیگران آنها را نمی شناختند. عبدالله ابن ابی جز منافقین آشکار بود. برای نماز هم می آمد. این آدمی که منافق است، یعنی مربی را قبول ندارد. بنابراین هروقت بتواند از زیر دستورات در می رود. پس تربیت به عنوان رکن اول به ایمان احتیاج دارد. وَالَّذِينَ آمَنُوا که در قرآن آمده. همه وَالَّذِينَ آمَنُوا هایی که در قرآن آمده و وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ که در مرحله بعد است، یعنی می گویند این آدم مربی اش را قبول دارد. اعتقاد دارد که تمام نقطه نقطه اش درست است.

*اینجا بود که شیطان گیر کرد و خیلی اساسی گیر کرد و رانده شد. عبارت چه بود؟ گفتند این منافق بود. وقتی کسی به یکی از دستورات مسلم شک داشته باشد، مرتد است. در عصر پیغمبر به پیغمبری ایشان شک داری پس با ربوبیت الهی مشکل داری. وقتی کسی به یک دستور مسلم شک دارد و زیر بار نمی رود، به توحید برمی گردد. اگر عملا زیر بارش نمی رود، گناهکار است که برای خیلی از ماها از این موارد پیش می آید. 

*استقامت لازم است تا تربیت به مقصد برسد. اصلا هیچ تربیتی وجود ندارد مگر اینکه انسان استقامت بورزد. دوستان ما می خواستند زبان انگلیسی بیاموزند. اگر به طور فشرده کار می کردند، یعنی روزی هشت ساعت، شش ماهه زبان انگلیسی را یاد می گرفتند. اگر یک کم کمتر کار می کردند، یکی دو سال طول می کشید. ببینید یک استقامت و پیگیری و دنبال کردن و مداومت شش ماهه، یک ساله یا دو ساله می خواهد تا فقط در یک وجه که یک زبان است، مسلط شود. من می خواهم بر زبانم، بر چشمم، بر گوشم، بر همه اینها مسلط شوم. اگر می توانستم برایتان مثال بزنم، می فهمیدید که این چگونه است.

*داستان حاج آقای حق شناس را بارها عرض کرده ام. من پیش خودم می گفتم که خب گوش ایشان سنگین است یک دکتری بیاوریم و برای گوششان یک کاری بکنیم. آن دوستمان به من خبر داد که یک دکتر درجه اول آوردیم و نیم ساعت سه ربع ایشان را معاینه کرد و گفت آقا این گوش قابل معالجه نیست. این دست خود ایشان است. هروقت می خواهد می شنود و هروقت می خواهد نمی شنود. اگر انسان تربیت ببیند به این حد می رسد. هروقت بخواهد می شنود و هروقت بخواهد نمی شنود. البته کسانی که این را می گفتند نمی فهمیدند یعنی چه. می گفتند مثل اینکه مرحوم آقای بروجردی هروقت بخواهد می شنود. گوش ایشان هم یک کمی سنگین بود. هروقت می خواست می شنید.

 *اختیار انسان دست خودش می آید. اگر اختیار انسان دست خودش بیاید، اختیار عالم هم دستش می آید. اینگونه عرض می کردم. اگر تو خودت را فتح کردی، از من که گذشته، اگر یک جوان و نوجوانی همت گماشت و از نوجوانی همت گماشت، نه من و شمایی که از دست رفته ایم، کسی که از نوجوانی و جوانی همت گماشت، می تواند. تا چه زمانی؟ یک کاری بکن که زیر بیست سالگی یک کاری بشود و یک طوری بشود. اگر بگذرد سخت می شود.

*در آیه 30 سوره مبارکه فصلت و آیه 13 سوره مبارکه احقاف می فرماید: إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ. همان حرفی که اول عرض کردم. رَبُّنَا اللَّهُ من مربی را قبول دارم. مربی کامل و صد در صد و درست است. صد در صد درست است و من قبول دارم. إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ مربی درست است. تمام است. پیامبر چه بود؟ پیامبر فرستاده مربی اصلی است. در ادامه آیه می فرماید: ثُمَّ اسْتَقَامُوا من مربی را قبول دارم و چون ایمان دارم، استقامت می ورزم. اگر من یک روز برای نماز صبح زود بلند شوم و اول وقت بخوانم، این هم خوب است، بد نیست. اما ثمر این به اندازه یک روز است. اگر همیشه نماز صبحت را اول وقت خواندی، آن ثمر اصلی بدست می آید.

*به دوستان عرض می کنم شما هر روز یک زیارت امام زمان بخوانید. همین زیارت آل یاسین را هر روز بخوانید. اگر یک روز بخوانیم چطور؟ یک روز بخوانید هم خوب است. اما آن وقت ثمر اصلی را می دهد که انسان هر روز به یاد امام زمانش باشد و به درگاه ایشان عرض [ارادت کند.] یک نکته عرض کنم. در همان داستان شیطان که عرض می کردم، شیطان چکار کرد؟ جلوی امام زمان خودش سرش را بالا نگاه داشت. حضرت آدم امام زمان آن دوران بود. همه فرشتگان ایمان داشتند و کرنش و سجده کردند.

 *حالا اگر انسان صد هزار سال خدمت امیرالمومنین باشد خب خوب است. اما این می ماند و بعداز صدهزار سال می آیند می گویند لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ. بستگی دارد به مقدار کاری که انسان کرده است. تمام کاری که شما در طول روز انجام می دهید در این موثر است که فرشته ها چه زمانی بیایند بگویند لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ. یا ممکن است برای قیامت بماند. وقتی شما به قیامت وارد می شوی، هزار جور ترس و مشکل و این حرف ها هست. اواسط دوران قیامت در این پنجاه هزار سال می گویند. آقا راست است؟ پنجاه هزار سال! اینجا اگر ترس زیاد باشد، دو دقیقه طول بکشد، انسان سکته می کند. اینطور نیست؟ پنجاه هزار سال. وسطش می آید. بستگی دارد به اینکه انسان چه مقدار کار کرده باشد. می آیند می گویند لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ. ولی اگر در خاطرتان باشد یک کسانی که طیبین هستند.

*در همان لحظه مرگ به آنها می گویند فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ. همه چیز تمام شد. از حالا به بعد، شادمانی است. چقدر شادمانی؟ اصلا قابل تصور نیست. یعنی اگر آن شادمانی ای که برای یک نفر پیش می آید را بین ماها تقسیم کنند، همه مان از شدت شادمانی می میریم. برای یک نفر انقدر شادمانی است. می تواند تحمل کند. بله. حظ و لذتش را هم در همان درجه اعلا می برد. ما کوچک هستیم و همه چیز را با همان کوچکی خودمان می سنجیم. مثلا یکی یک ربع سکه در کوچه پیدا کند، دیگر پرواز می کند. اندازه های ما اینگونه است. چه عرض می کردم؟ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ. در آیه بعد یعنی آیه 14 سوره مبارکه احقاف می فرماید: أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ خب زحمت کشیده. بارک الله. می گویند یک کسی خیلی کله پاچه دوست داشت، رفته بود شاگرد کله پزی شده بود. صبح و ظهر و شب دلش پر می زد اما نمی خورد. مثال است ها. البته نمی شود که آدم سی سال دلش کله پاچه بخواهد. درست می شود.

*اگر انسان یک مدتی دندانش را روی جگرش بگذارد، جگرش معالجه می شود. همه ما همین جا کم می آوریم و دندان روی جگر نمی گذاریم. مدام برمی داریم. حالا این که در آیه فرمود شرط سوم بود. اول متربی باید مربی را قبول داشته باشد. دوم باید طبق دستورات او عمل کند، سوم در عمل استقامت بورزد. باور کنید، آدم اگر خودش را فتح کند، خیلی عظیم است.  آن هفته داستان را برایتان عرض کردم. گفت زمین مرتضی به تو می گوید آرام باش. اینکه چیزی نیست.

*در آیه 30 سوره مبارکه فصلت می فرماید: إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا، استقامت به ثمر می رسد. در ادامه آیه می فرماید: تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ آقا ملائکه فقط به پیغمبران نازل می شوند؟ به آدمیزاد هم نازل می شوند. آدمیزادی که حرف گوش کرده است و پایش ایستاده است. در ادامه می فرماید: تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا دیگر نترسید. آقا این دیگر نترسید خیلی عظیم است ها. خیلی. ما نمی فهمیم یعنی چه. در ادامه می فرماید: وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ شما را بشارت باد به بهشتی که گفتیم. می گوییم هرکس خوب و درست عمل کند، ما یک بهشتی می دهیم. شما اصلا نمی دانی بهشت یعنی چه. حسن صباح را که شنیده اید؟ می گویند آن قدیم ها به مریدان بیچاره اش هشیش می داند و وقتی کله اش گرم بود او را می بردند به یک باغ خیلی خوبی که درست کرده بودند، با یک چیزهای دیگر و می گفتند این بهشت است. اگر تو بروی فلانی را بکشی، اگر هم کشته شدی، به اینجا می روی. آن بدبخت بیچاره هم صاف و ساده بود و انجام میداد. مانند اینهایی که به خودشان بمب می بندند.

 

وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ در آیه بعد می فرماید: نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ.

 

منبع:عقیق

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله جاودان , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2017
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
شنبه 20 مهر 1392

امام محمد باقر(ع)-شهادت

 

خـــاطراتش قشــنگ و زیبا بود

عطر سیب و اقاقیا می داد

روزهای خوشش دگرگون شد

گـــذرش تــا بـه کـــربلا افتــاد

 

داغ هفــتــاد و دو شقایق را 

بر سرشانه های خود حس کرد

رنج زنجیر و درد سـلسله را

بر مچ دست و پای خود حس کرد

 

روی آییـنه ی غــرور دلش 

زیر بــاران سنگ چین افتاد

دید خورشید را که چنـدین بـار

از سـر نیــزه بر زمین افتـاد

 

گـریه های رقیه(س) را می دید 

کــوه فریـاد در گلویش بود 

محمل باز عمـه پشتِ سرش 

ســر عبــاس(ع) روبـرویش بود 

 

دید از زیــر نیــزه ی جدش

بر زمین، قطره قطره خون می ریخت

دیــد در کــوفه دشمن نــامرد

سر او را به شاخه ای آویخت

 

کودکان چموش سنگ بدست

پـای ناقه به جــانش افتادند

مردمان حرامـزادۀ شام

خـارجی زاده اش لقب دادند

 

از سـر بام خـاک و خاکـستر

نقل سر بود و؛ فرش راهش بود

چشم ناپاک شهر را می دیـد

غــم نـاموس در نگاهش بـود

 

غیـــرتش را بــه جـوش آوردند  

نیزه داران مستِ سکه پرست

چــهره ی ســرخ عمـــه را تا دید 

مثـل عباس(ع) چـشم خـود را بست

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: برچسب‌ها: شعرآیینی , شهادت , امام محمدباقر(ع) , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2253
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
شنبه 20 مهر 1392

گزیده ای از سخنرانی حجت الاسلام سعیدیان را بخوانید:

* متاسفانه بعضی ها این ضرب المثل غلط را قبول دارند که همرنگ جماعت شو. قرآن بر خلاف این حرف را می زند قرآن می فرماید: اکثرهم لایومنون، اکثرهم لایعقلون. اگر می خواهید به مقام برسید و جزء اولیاء خدا باشید نباید همرنگ جماعت شوید و بر خلاف سیر جامعه حرکت کنید. واقعا همچنین مسیری وجود دارد شما نگاه کنید تمام دانشمندان و افراد مختلفی که به مقامات رسیده اند به درجات رسیده اند از گروه های مختلف، کسانی بودند که خواستند با مردم یکی نباشند نخواستند مثل بقیه باشند. خواستند متفاوت بیاندیشند و... اما متاسفانه اتفاقی که الان رخ داده این است که ما عوام زده شدیم ما برای خودمان برنامه نداریم. هر اتفاقی بیافتد در جامعه برنامه ما را تعیین می کند. این یک ضرر بزرگی است. خسران مبین است که ما برای خودمان برنامه نداریم. هر طور که بخواهند ما را اداره می کنند و برنامه برای ما تعیین می کند این خیلی بد است.

 

اهل معرفت و عرفان چه می گویند؟

*اهل معرفت و اهل عرفان می گویند: شما در مسیر توحید یک سلوک دارید  یک جذبه. این جذبه همان توفیق من الله است. سلوک همین برنامه ای است که خدا برای ما در نظر گرفته است. عبادات مستحبات واجبات  محرمات اینها سلوک هستند و به کسانی که به این ها  پایبندند سالک الی الله می گویند.

 

احوالات سیدعلی قاضی(ره)

*در احوالات مرحوم سید علی آقای قاضی(ره)  نوشته اند که 40 سال ممارست داشتند. 40 سال تمرین کردند برای اینکه به مقامات برسد. خدا خیلی دوست دارد که ما هم برسیم. خدا حتی دوست دارد که بدترین ها بیایند و به مقامات برسند. علما و فقها می فرمایند که قاعده خلقت خدا نشآت گرفته از لطف اوست یعنی چون خدا دوست داشت آفرید روایت داریم که اگر شوق خدا را نسبت به خودتان می دانستید از شدت شوق از بین می رفتید.

 

بیان حافظ در مورد جذبه الهی و سیر و سلوک

*حضرت حافظ علیه الرحمه جذبه را اینطور بیان می کند که:  برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر / وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد. اگر آمدم و به جایی رسیدم دلیلش جذبه الهی است. 

روایت داریم از پیامبر(ص) که اگر سیدی به شما جفا کرد شما پبه خاطر من چیزی نگویید تا قیامت که جبران کنم. سید بد هم که بود حرمتش را حفظ کنید. به خاظر جدش نیت کنید و چیزی نگویید.

 

داستان طیب حاج رضایی

* طیب حاج رضایی از یک جایی رد می شد دید که یک سیدی را از خانه اش با اثاث منزلش بیرون کردند. طیب خیلی ناراحت شد و آمد پیش سید و گفت: چه شده؟ گفت: جناب طیب من مشکل مالی برام پیش آمد بود به صاحب خانه گفتم قدری صبر کن صاحبخانه قبول نکرد من را بیرون کرد الان هم با زن و بچه آواره ام. طیب گفت: وسیله های آقا سید را داخل وانت بگذارید. آدرسی داد رسیدند به یک خانه نوساز. طیب گفت: اثاث های آقا سید را داخل خانه بگذارید. آقا سید شناسنامه ات را بده. گفت : برای چی؟ شناسنامه را گرفت و رفتند به دفتر خانه. طیب گفت: سید این خانه را من طبق دلم ساختم  پول هایم را کم کم گذاشتم کنار که الان بتوانم یک خانه طبق باب میلم بسازم  این خانه را به نام تو میزنم شش دنگ ولی به یک شرط که روز قیامت وقتی که رسیدی خدمت مادرت فاطمه زهرا(س) بگو که این طیب سقف خانه خودش را که دوست داشت به من بخشید هوای این طیب را داشته باش .

 

 نتیجه گیری از این بحث

نتیجه بحث این است که کمک کردن را به عقب نیاندازیم تا موقعیتش جور شد سریعا انجامش بدهیم چون یکی از جذبه های الهی است و سعی کنیم که لااقل واجبات را انجام دهیم و محرمات را ترک کنیم و خدا و اهل بیت(ع) خیلی دوست دارند که ما هدایت بشویم انشالله که خدای متعال ما را در این راه ثابت قدم و موفق بدارد.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: برچسب‌ها: ماجرای طیب و سید , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2258
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
سه شنبه 2 مهر 1392

این چنین می گفت یک رزمنده ای

از شهیدی نکته ارزنده ای

روزگاری در میان جبهه ها

خفته بودم  در میان خیمه ها

ناگهان صوتی مرا بیدار کرد

گفتگوهای دلم را زار کرد

گوئیا این گفتگوی پرنفس

اختلافی بود مابین دو کس

یک تن از آنها دلش پر درد بود

شکوه ها ازیاردیگر می نمود

این چنین می گفت با آه ونوا

تو به من بسیار بنمودی جفا

جامه ی ذلت نمودی بر تنم

طوق آتش ساختی بر گردنم

تو مرا کردی اسیر حرف خود

عمر پاکم را نمودی صرف خود

از همان اول تو را نشناختم

با تو من سرمایه ام را باختم

دیگرازجانم چه می خواهی برو

تو مرا دادی به گمراهی برو

الغرض این شکوه ها پایان نداشت

باور این صحنه ها امکان نداشت

آمدم از راه صدق وائتلاف

تا که شاید حل کنم این اختلاف

گوشه آن خیمه را بالا زدم

بر همه پندارهایم پازدم

ناگهان دیدم که یک تن بیش نیست

روی خاک افتاده بود و می گریست

آنکه از دستش شکایت می نمود

نفس بود و نفس بود و نفس بود

دیدمش با خویش نجوا می کند

نفس خود را خوار و رسوا می کند

آری این آئین مردان خداست

نفس را هرشب نمایند بازخواست

این همان سرّ سبکبالان بود

این همان سرچشمه ایمان بود

یادم آمد یک حدیثی پر بها

از امام کاظم آل عباء

از حساب نفس هرکس شد جدا

لیس منا اهل بیت مصطفی

 

شعر از مداح اهل بیت(ع)،حاج رحمان نوازنی

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: برچسب‌ها: حدیث نفس , حاج رحمان نوازنی , نوازنی , رحمان نوازنی , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2917
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 18 شهريور 1392

به نقل از مهر، یک عروس و داماد انقلابی.«محبوبه» و «حسن» نامزد کرده بودند و قرار بود عروسی بگیرند و بروند زیر یک سقف. اما مبارزه، آنها را از هم جدا کرد و حدود ۳ سال بعدف دوباره عروس و داماد را به هم رساند. حتی این بار پیشوند اسم هردوتایشان هم، یک کلمه شده بود:«شهید.»

حالا انقلاب اسلامی ایران، نامشان را در تاریخ خود ثبت کرده است. یکی به عنوان اولین زن شهید قیام ۱۷ شهریور و یکی دیگر به عنوان یکی از شهدای انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر

«محبوبه دانش آشتیانی» متولد سال ۱۳۴۰ در تهران بود. خانواده محبوبه از جمله خانواده های مذهبی تهران بودند. پدرش روحانی بود و محبوبه هم یکی از فعالان مذهبی محله. شاید به همین خاطر بود که پدر، او را در یکی از مذهبی ترین و معروف ترین مدارس تهران یعنی مدرسه «رفاه» ثبت نام کرد تا دخترش، دوره ابتدایی و راهنمایی را در آنجا بگذراند. تحصیل محبوبه در مدرسه رفاه، همزمان با اوج گرفتن مبارزات مردم علیه رژیم پهلوی، او را تحت تاثیر فضای مدرسه و معلمانش، به یک مبارز انقلابی تبدیل کرد. نوجوان ۱۷ ساله خانواده دانش آشتیانی، ان قدر به کار و هدفش اعتقاد داشت که اداره یک کتابخانه مردمی در حوالی خیابان سیروس تهران را بر عهده گرفت و درکنار آن برای بچه های محروم جنوب شهر کتاب می برد. برای آنها یک برنامه مطالعاتی دقیق را قرار داده بود، برایشان داستان های اسلامی را تعریف می کرد تا کاملا بی سروصدا اما دقیق و عمیق، هدف ها و اندیشه های انقلاب اسلامی را درمیان کوچکترها هم رواج دهد.

در کنار این حرکت های فرهنگی، محبوبه یک مبارز انقلابی تمام عیار هم بود. در همه تجمع ها و راهپیمایی ها شرکت می کرد و اطرافیانش را هم به قیام برای براندازی حکومت پهلوی تشویق می کرد. سال دوم دبيرستان آخرين سال تحصيلي بود كه نام محبوبه، در بین دانش آموزان دبیرستان هشترودی تهران دیده می شد. او صبح جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ با حضور در جمع مردم تظاهركننده در ميدان ژاله (شهدا) شرکت کرد و نامش را به عنوان اولین زن شهید این فاجعه خونین ثبت کرد.

محبوبه اما قبل از شهادت، مراسم نامزدی برگزار کرده بود. با حسن. «حسن اجاره دار» قرار بود داماد خانواده دانش آشتیانی شود. اما ۱۷ شهریور ۵۷، عروس آسمانی شد و داماد ماند. تا کمتر از ۳ سال بعد، داماد هم مهمان عروس شود.
۷ تیر ۱۳۶۰، وقتی دفتر حزب جمهوری اسلامی با انفجار یک بمب، به قتلگاه شهید بهشتی و ۷۲ تن از یارانش منجر شد، نام دونفر در لیست شهدای این واقعه، برای خانواده دانش آشتیانی آشنا تر از بقیه بود. حجت الاسلام «غلامرشا دانش آشتیانی» و «حسن اجاره دار» در میان شهدای واقعه هفتم تیر بودند. پدر اولین زن شهید واقعه ۱۷ شهریور که به همراه دامادش در دفتر حزب جمهوری اسلامی حضور داشتند، در انفجار هفتم تیر به شادت رسیدند تا نام خانواده دانش آشتیانی و عروس و داماد جوان این خانواده برای همیشه در خاطره انقلاب اسلامی بماند.

خانواده ای که نامشان در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت شده است. 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: برچسب‌ها: عروس وداماد , انقلابی , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2770
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
دو شنبه 11 شهريور 1392

 پنجمین اجتماع «مدافعان حرم»، در شب شهادت امام جعفر صادق (ع) در حسینیه موسی‌ابن‌جعفر (ع) میدان خراسان برگزار شد. در این مراسم پس از سخنرانی حجت‌الاسلام سیدابراهیم رئیسی، معاون اول قوه قضائیه، حمید علیمی،‌ مداح اهل بیت(ع) سخنرانی کوتاهی برای حضار کرد.

حمید علیمی با تاکید بر اینکه پیامک‌هایی که در مورد محاصره حرم شریف حضرت زینب(س) و حرم شریف حضرت رقیه(س) برای مخاطبان ارسال می‌شود، همگی دروغ است گفت: حرم حضرت زینب (س) در وسط شهر قرار دارد و غیر قابل محاصره است. از حرم حضرت رقیه (س) نیز به شدت محافظت می‌شود. حتی خمپاره‌ای که چندی پیش به مسجدی در کنار این حرم اصابت کرد، دست‌ساز و غیر قابل پیش‌بینی بود و خرابی آن بسیار کم بود و سریع ترمیم شد.

وی افزود: اما شرایط زینبیه متفاوت است. در یک طرف زینبیه زندگی جریان دارد و در طرف دیگر جنگ است. به دلیل بافت شهری آنجا که دارای خانه‌های تو در توست جنگ بسیار سخت است. بیشتر مدافعان حرم کسانی هستند که در همان محل زندگی می‌کردند. مدافعان حرم برادران افغانی‌ شیعه هستند که در سوریه به دنیا آمده‌اند. هرکدام از مدافعین برای خود شیرمرد و یل هستند. چندی پیش در جنگی که در شهر اتفاق افتاد 60 نفر از این شیعیان توانستند 700 نفر از تروریست‌ها را بکشند. این در حالی بود که تنها دو نفر از نیروهای حزب‌الله شهید شدند.

این مداح اهل بیت(ع) با تاکید بر اینکه نباید به هر طریقی خود را به سوریه رساند گفت: دفعه اولی که من به سوریه رفتم، از خاک لبنان وارد این کشور شدم. من آشناهای سوری و لبنانی زیادی داشتم. نمی‌توان به راحتی وارد خاک سوریه شد، مخصوصا الان که مجاهدین خلق با تکفیری‌ها و ارتش آزاد همکاری می‌کنند. آنها ایرانی‌هایی را که به لبنان سفر می‌کنند را به تروریست‌ها تحویل می‌دهند و جایزه‌های کلانی می‌گیرند.

علیمی اضافه کرد: بدون حساب کتاب رفتن به سوریه اصلا درست نیست. این کار یا موجب شهادت بدون مبارزه و یا اسیر شدن می‌شود. در صورت اسارت هر ایرانی با 20 یا 30 نفر از تکفیری‌ها یا مبلغ کلانی پول معاوضه می‌شود که این به نفع دشمن است. در سوریه فقط کسانی را در جهاد شرکت می‌دهند که با موقعیت‌ جنگ در آنجا آشنا باشند. حتی لبنانی‌هایی که مسلط به زبان عربی هستند و دوره‌های حزب‌الله را دیده‌اند اجازه جنگ در سوریه را ندارند. آنجا همه چیز با حساب و کتاب است.

وی افزود: در آنجا من در یک گروه 35 نفره بودم. بعضی وقت ها این افراد به من می‌گفتند حتی تا یک هفته و 10 روز باید در خانه بمانم. عکس‌هایی که از من در سوریه منتشر شده توسط این دوستان گرفته شده است. دشمنان اسلام حتی از سایه ما شیعیان می‌ترسند. الان تبعه‌های 50 کشور مختلف در جبهه کفر در حال مبارزه هستند. جنایتی که در اینترنت شاهد آنها هستیم تنها بخش کوچکی از جنایت آنهاست. آنها حتی به پسربچه‌های 4 ماهه هم رحم نمی‌کنند و سر آنها را می‌برند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: برچسب‌ها: حمیدعلیمی , رایة الهدی , مدافعان حرم ,
:: بازدید از این مطلب : 2617
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
دو شنبه 17 تير 1392

همخوانی رضا هلالی و حامدزمانی برای امام هشتم.

جهت دانلود بر روی لینک زیر کلیک نمایید.

نماهنگ شهر باران

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــــــداحــــــى , ,
:: برچسب‌ها: نماهنگ شهرباران , هلالی , حامدزمانی , رایة الهدی , امام هشتم , شبکه اول ,
:: بازدید از این مطلب : 2677
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 29 فروردين 1392

علامه مصباح یزدی گفت: ما باید کسی را انتخاب بکنیم که فراست داشته باشد بتواند دام ها را تشخیص دهد بتواند لایه های چندگانه‌ای را که دشمن برایش درست کرده را خنثی کند. یک آدم متدین نماز شب خوان عابد و زاهد وقتی این فراست رو نداشته باشه ضررش بیشتر از نفعش چیزی که در تاریخ بارها اتفاق افتاده این سه تا نکته ست که شرایط اولیه است که باید رعایت کنیم.

 آیت الله مصباح یزدی پنج شنبه هفته گذشته در دیدار با دانشجویان استان همدان مسائل مهم کشور را مورد بررسی قرار داده است؛ ایشان در ابتدای سخنانشان به احساس وظیفه جوانان و دانشجویان به برکت انقلاب اسلامی اشاره می‌کنند، و سپس گوشه های دستاوردهای نظام که توسط دانشگاه هیان و دانشمندان بدست آمده است را به برکت نظام جمهوری اسلامی بیان می کنند؛ و دلایل قدرت امروز ایران با وجود شخص ولی فقیه می‌گویند و در انتها شاخص های یک کاندیدای ریاست جمهوری را مورد بررسی قرار می دهند.

مشروح سخنان آیت الله مصباح یزدی در ذیل آمده است:

از برکات این انقلاب است که دانشجویان امروز اینطور احساس مسئولیت می‌کنند

خدای متعال را شکر میکنیم که ادامه حیات داد و اجازه فرمود تا در چنین روزی چهره های نورانی شما عزیزان را زیارت کنیم ... وجود شما و امثال شما و نیت های پاک و ندای نورانی ای که دارید خدا را شکر می کنیم که جامعه ما چنین رشدی پیدا کرده که جوانان در این سن و سال احساس مسئولیت می‌کنند و در صدد باشند که وظیفه خودشان را بهتر بشناسند و بهتر عمل کنند در واقع این فکر از برکات این انقلاب و فداکاری های حضرت امام رضوان ا... تعالی علیه و فداکاری های شهدا و جوانهایمان حاصل شد رشد فکری و فرهنگی و اخلاقی جوانهاست ما از آن وقت هایی که یادمان می آید و خودمان جوان بودیم، نوجوان بودیم و جوانهای دیگر را می دیدیم احساس نمی‌کردیم از دانشگاه‌ها دانشجویان چنین احساس مسئولیت بکنند کاش میدیدیم و می شنیدیم حالا شاید کسانی بودند اما آنچه دیده میشد کماکه آنها دنیوی بودند حالا احساس زشت تری اصولا توجهی به این مسئولیت های اجتماعی، سیاسی، دینی، اخلاقی اینها دیده نمیشد؛ لا اقل ما سراغ نداشتیم .

کورکورانه از کسی پیروی نکنید

ولی امروز به برکت انقلاب نه تنها در شما بلکه نوجوانها، بچه های دبستان و دبیرستان هم آدم احساس می‌کند که دنبال این هستند که خودشان تشخیص بدهند، راهشان را پیدا کنند ببینند از چه راهی بهتر می توانند به اسلام خدمت کنند؛ نعمت بزرگی است به هر حال جای شکر دارد تا هم به سهم خودمان از اینکه همین احساس مسئولیت در شما جوانها و امثال شما پیدا شده و هم احساس اینکه شما می توانید و باید خودتان فکر کنید تشخیص بدهید کورکورانه از کسی پیروی نکنید و بتوانید پاسخی برای رفتارهای خودتان و انتخابهای خودتان در پیشگاه الهی داشته باشید این هم بسیار نعمت بزرگی است.

مردمی اگر حتی در راه حق هم کورکورانه بروند خیلی ارزش ندارد در صدر اسلام کسانی از قبایل عرب بودند به هر حال زندگی عرب ها بیشتر قبیله ای بود. رئیس قبیله مثلا وقتی کاری انجام می داد یا راهی را انتخاب می کرد همه افراد قبیله هم تبعیت می کردند. خب چقدر راه خوب بود ضرری نمی کرد. اما خیلی ها میشد به این اعتماد می کنند و اگر همان رئیس قبیله چندی بعد افراد دیگری را انتخاب می کرد آنها عوض می شدند. تربیت پیغمبر اکرم و اهل بیت صلوات ا... الیهم اجمعین تدریجا کسانی را تربیت می کرد که بتوانند خودشان تصمیم بگیرند.

حالا با تمام اعضای خانواده شان بر خلاف او فکر می کنند. خود قرآن بهترین درس را برای مردم که این روحیه در آنها پیدا می‌شود دارد. قرآن کریم می‌‎فرمایند: ما برای مومنین دو تا الگو معرفی می‌کنیم برا همه مردان و زنان مومن آن دو الگو دو تا خانم هستند یکی همسر فرعون یکی حضرت مریم درباره همسر فرعون، خب فرعون در قرآن خب معرفی شده که وضعیتش در جامعه چطور بوده آنچنان موقعیتی داشت که به مردم می گفت: انا ربکم الاعلی . من بالاترین خدای شما هستم حالا خدایان دیگری که شما دارید و میپرستید جای خودش من از همه بالاتر هستم. ربکم الاعلی من بلند مرتبه ترین خدای شما هستم و مردم میپذیرفتند و در مقابلش به سجده می افتادند اطاعت می‌کردند معبود خودشان می دانستند اگر نمیدید اینطور موقعیت را ، چنین ادعایی نمی‌کرد. مردم قبول کرده بودند. به چنین کسی در یک کشور پهناور مهم آن زمان که متمدن ترین شاید کشور روی زمین در آن زمان بود، این اهرام مصر نشانه هایش که میبینید یک همچون تمدنی آنها داشتند. در یک همچون موقعیتی ملکه زمان شهبانو همسر فرعون حاضر نشد آن را پرستش کند.

خود حضرت موسی ایمان آورد که خداپرستی را آزمایش، و آخر زیر شنکنجه های سختی که در تاریخ و روایات آمده ، چیزهای عجیب، اما حاضر نشد دست از خدا پرستی بردارد و تبعیت فرعون را کند. آن همه وسایل عیش و نوش که برایش فراهم بود در مقابل یک همچین افتخار می‌کردند که یک لحظه بیایند آنجا عرض ارادت کنند و احترام بگزارند همه اینها را زیر پا بگذاری گفت خدایا ما از اینها تبری می جویم مرا نجات بده از دست اینها من می خواهم در جوار تو زندگی کنم. ربننی عندک بیت فی جنة . که توضیح این جمله خودش خیلی احتیاج به شرح و بحثی دارد که وقت اقتضا نمی‌کند.



یک همچین معرفتی پیدا کرد که نگفت فقط بهشت می‌خواهم و نعمت های بهشت؛ گفت می خواهم نزدیک تو باشم. عندک بیت. قرآن می فرماید: شما باید الگویتان این است این را یعنی می خواهد بگوید مردمی را تربیت کند که باید مستقیم فکر کنند خودشان بفهمند حقیقت چیه؟ آن را پیروی کنند. کورکورانه از کسی تبعیت نکنند وظیفه شان را تشخیص بدهند، پای مسئولیت شان هم بایستند. مواخذه هم اگر شدند جواب بدهند بگویند ما این را که انتخاب کردیم قضیه چه بود؟

این دلیلش هست این روش تربیتی قرآن هست که نمی خواهد افرادی مثل همان رئیس قبیله گفت ما هم به حرف او به رای او. خب فردا هم او کافر شد بقیه هم بگویند بله اما فرعون با آن عظمتش می‌گوید من خدا هستم و همسرش میگوید نخیر تو بنده ای بیش نیستی خدا آفریننده جهان است. شکنجه ات می کنند، عذابت می‌دهند عذابهای عجیبی که قابل تصور نیست. همه را تحمل کرد و گفت از تو پیروی نمیکنم خدا مرا هدایت کرده، محبت خودش را در دل من قرار داده.

یکی از برکات این انقلاب این بود که نسل جوان ما را اینطوری بار آورده. البته با اختلاف به مراتب نمیگم حالا همه یکسان شدن. عالی ترین مرتبه استقلال فکری و رفتاری رو پیدا کردن اما همه کما بیش از این فرهنگ متاثر شدند. فرهنگ رو پذیرفتند شما باید خودتان فکر کنید، بفهمید. ببینیم وظیفه ما چه هست تشخیص بدهیم و بعد از آن دفاع کنیم و تا آخر پای آن بایستیم تا آخر. خب در طول سی و پنج سال نوساناتی داشتیم ما، همه جوامع.

حتی آدمیزاد هم زندگی اش همینطوره، همینطور که هر فردی از دوران کودکی تا پیری تحولاتی در زندگی اش پیدا می‌شود، افکارش عوض می‌شود گاهی راه خوب می‌رود گاهی برمی‌گردد، جوامع هم همینطور رهبرانشون و شخصیت های موثر آنها مسئولیت اصلی ای را دارند کمابیش دیگران از آنها اثر میپذیرند ولی به هر حال مجموعا این جامعه‌ای را که شما در نظر بگیرید از آن وقتی که شکل می‌گیرد و کامل می‌شود رشد نهایی اش تحولاتی پیدا میکند گاهی پیشرفت می‌کند . گاهی عقبگرد میکند . گاهی درجا میزند.

آنهایی که سن شان اقتضا نمی‍کند، بخوانند ما در قبل از انقلاب چه وضعی داشتیم

به هر حال در طول این سی و پنج سال شرایطی پیش آمده که جامعه ما از جهات متعددی بسیار پیشرفت کرده؛ فهمید که ما چقدر پیشرفت کردیم که درست بفهمیم آنهایی که سن شان اقتضا نمی‍کند . بخوانند و بشنوند که ما در قبل از انقلاب در چه وضعی به سر می بردیم مردم چطور فکر می کردند. تصورشان درباره ی دولت های استعماری، دولت های بزرگ، ابرقدرت ها چه بود؟ دولت خودشان را چه میدیدند؟ اجمالا ما در نهایت ضعف شخصیتی به سر می بردیم در آن شرایط جامعه به گونه ای بود که همه اینطور بار می آمدند که ما بخواهیم و نخواهیم زیر دست غربی ها هستیم، نوکر آنها هستیم باید حرف آنها را گوش کنیم.

اگر بخواهیم زنده باشیم راه دیگری جز این راه نداریم

فرض کنیم که هنوز هم این فرهنگ غلط در بسیاری از مردم ما حتی در شخصیت های بزرگ و خواص ما هنوز باشد. ممکن است در ظاهر اظهار نکنند اما در خلال رفتارشان این بدست می آید. حالا من به شما یک اشاره ای بکنم بدون اینکه مثال از کسی بزنم. ما وقتی که در موسسه ی "در راه حق" برنامه ی آموزشی مان را شروع کردیم یک استاد بزرگوار و متدین بود که از تهران می آمد از شیخ کتاب می‌گفت برای بچه ها در یک کلمه باید بگم یک استاد حزب الهی بود خیلی متدین، به انقلاب به اسلام برنامه ای پیش آمد و اینها بالاخره ایشون چندسالی وخامت پیدا کرد در یکی از کشور های اروپایی در یک سفری که از ما یک دعوتی شده بود در انگلستان برای دانشجویان ایرانی مقیم انگلستان یک اردویی داشتیم واحوالی از اون آقا پرسیدیم دوست قدیمیمون بود. گفتن که ایشون در فلان شهرک دانشگاهی زندگی می‌کند من آدرسش رو گرفتم گفتم بهش تلفن بزنید ما می‌آیم دیدن شما رفتیم آنجا وماتلتون نکنم مهمان ایشون بودیم نهار و اینها تا عصر ایشون اصرار می کرد که آقا ما چاره ای نداریم چه باید بپذیریم کوچکی کنیم.

ماجرای جواب به استادی که می‌گفت ما باید با غرب سازش کنیم

این مثال رو می‌زد می‌گفت اینها در پیشرفت تکنولوزی با سرعت (حالا یادم نیست عین تعبیرش چی بود؟) فرض کنید 1000کیلومتر در ساعت می‌گفت حرکت می کند ما خیلی هنر کنیم 100کیلومتر آنها ابزارهایی در اختیار دارند که در یک مدت کوتاهی می توانند تحولات عظیمی ازتکنولوژی بوجود بیارند ما هنوز الفباش رو هم نداریم ما خیلی هنر کنیم 100 کیلومتر سرعت بکنیم 200 کیلومتر ولی اونا با 100 کیلومتر می رن هر ساعتی 800کیلومتر از ما جلوترن این 8000 کیلومتر دائما اضافه می شد. ما هرقدر سرعت بگیریم با آنها فاصلمون داره زیادتر می شود.


معادله ریاضی برای من بیان می کرد که ما دائما داریم عقب‌تر می ریم هیچ وقت به اونها نخواهیم رسید بنابراین ما چاره ای نداریم باید با غرب بسازیم از راه آشتی در بیایم تا اونها به ما کمکی کنند تکنولوژی های پیشرفته شون رو ما استفاده کنیم.
خیلی مستقل با معادلات ریاضی برای ما اثبات می‌کرد باید این این کارو بکنیم.خب ما هم درست نمی تونستیم چواب بدیم نه ازون پیشرفت های تکنولوژی خبر داشتیم که چطور هست و از اینها سردر نیاوردیم.

ببینید الان به کجا رسیده اند آیا ما گدایی از غرب کردیم؟

ادعا هم خب در مقابل چنین استادی با این استدلال ریاضی ما نمی تونیم. الکی بلوف بزنیم که نه خیر اینجوری نیست بالاخره باید جواب استدلالی بیان میکرد . من فقط گفتم که این برقرار کردن ارتباط با غرب به چه قیمتی تمام می‌شود برای ما راحت است بقیه اش را نتوانستم جواب بدهم هر جوابی هم می‌دادم برایش قابل قبول نبود خب ما داریم میبینیم بالاخره ما هر قدر هنر کنیم بتوانیم تربیت بکنیم اما یک مخترعی که بتواند ماهواره بسازد شاید بیست سال قبل اصلا خیالش هم به ذهن نمی آمد من فقط به ایشون گفتم که ما باید اینطور ارتباط برقرار کنیم به چه قیمتی تمام می‌شود گفت بالاخره همین است وگرنه باید صرف نظرکنیم ما از پیشرفت های صنعتی و اقتصادی اصل این انقلاب برای پیشرفت اقتصادی نبود برای ارزشهای اسلامی و فرهنگی بود و ما این را به هیچ چیزی حاضر نیستیم بدهیم البته یک اشاره ای هم کردم که خدای متعال می‌تواند به جوانهای ما چیزهایی را بفهماند که بتوانند سرعت بگیرند؛ علمی شان این هم فاصله ها کمتر بشود ولی خب دلیلی نداشتم همین فقط امید به کمک خدا به حمدالله ایشان برگشت و با هم روابط دوستانه داریم و اما من هیچوقت به رویش نیاوردم که آقای فلان، این دانشجویان جوان ما که الان سن متوسط شان بیستو پنج سال است محققین انرژی هسته ای ما ببینید به کجا رسیده اند آیا ما گدایی کردیم از غرب که یاد بگیریم و یا در اثر رابطه با آمریکا به این پیشرفت ها نایل شدیم خدا لطف کرد و جرقه هایی به ذهن آنها زد.

خدای جبهه با خدای دانشگاه با خدای بازار یکی است/ در دانشگاه هم خدا با ماست

گاهی این تعبیر ها را من در جاهای مختلف تکرار کردم که ما باید بدانیم خدای جبهه با خدای دانشگاه با خدای بازار یکی است آن خدایی که در جبهه با همه ابر قدرت ها که این صدام را حمایت می‌کردند ما را دست خالی که حتی سیم خاردار هم به ما نمی فروختند پیروز کرد اگر در دانشگاه هم ما آن روحیه بسیجی را داشته باشیم در دانشگاه هم خدا با ماست در بازار اگر کمبودی داشته باشیم در اقتصادمان هم مشکلی باشد خدا همان خدایی است که می‌تواند حمایت کند ما باید خودمان را عوض کنیم آن روحیه جبهه ای را باید پیدا کنیم اعتقاد مان به خدا باشد و برای خدا کار بکنیم تا او ما را کمک کند به هر حال باز هم بار دیگر خدارا شکر می‌کنم که با جوانهایی مواجه هستیم که احساس مسئولیت می‌کنند و در صدد این هستند که وظیفه دینی و عقلی و شرعی خودشان را بشناسند و عمل کنند و حقیقت این است که ما هم خاضعانه و ملتمسانه از پیشگاه الهی در خواست کرده ایم و می‌کنیم و خواهیم کرد که خدا ما را هدایت کند به چیزی که موجب رضای خودش باشد و موجب سعادت جوانهای امروز ما علم غیب نداریم و دلبستگی خاصی هم به کسی نداریم به کسی هم سر نسپرده ایم و به کسی هم قولی ندادیم و کسی هم قولی نداده بینی و بین الله فقط از خدا خواسته ایم آنچه خیر جامعه ما است به ما بفهماند از هر راهی که خودش می‌خواهد و به ما هم توفیق بدهد که بعد از فهمیدن تمام تلاش خودمان را انجام بدهیم تا آن را که مورد رضایت خدا هست تحقق پیدا کنیم خوشبختانه مقام معظم رهبری هم مثل همه خصایل و فضایل پسندیده دیگرشان در این جهت هم همیشه جامعه ما را هدایت کرده اند و آنچه لازم بوده در این جهات در مواقع مختلف بیان فرموده اند که البته در سخنان اول سال امسالشان آن شاخص هایی که باید مورد توجه قرار بگیرند، نکته هایی که به آنها توجه کنیم روی آنها تمرکز کردند و تاکید کردند که بیشتر مورد توجه باشند و یادتان باشد من آنطور که حافظه ام اقتضا می‌کند تاکید اولشان روی پایبندی به ارزشهای اسلامی است و آرمانهای انقلاب البته اینها هر دو آنها فقط می‌توانند روی دو تای آنها حساب کنید ایشان منظورشان آرمانهای انقلاب است که در واقع بر خواسته از اسلام است از ارزش های اسلامی این اولین چیزی است که ما باید مورد توجه قرار بدهیم تا آنجایی که می‌فرمایند ببینید آیا گذشتگان نقصی داشتند کمبودی داشتند در آینده کسانی می آیند که سعی می کنند.


این نقص‌ها را نداشته باشند تبعا در اولین چیزی که ما باید دقت بکنیم این است که در گذشتگانمان کسانی در این جهت در گذشته اند خب همه ما می دانیم که برخی دولت های گذشته نسبت به رعایت ارزشهای اسلامی خیلی قوی نبودند در زمان آنها یکسری ارزشهای اسلامی مورد بی احترامی قرار گرفته حتی بعضی وزرا هم بی مهری کردند نسبت به ارزشهای اسلامی خب این یک کمبود می‌بود که در بعضی از دولتها همه دولت ها هم نه،بعضی هاشون؛ سعی کنیم این نکته رو در صدر صفاتی که در رئیس جمهور آینده باید وجود داشته باشد لحاظ کنیم که واقعا اعتراف کنیم که این درد دین داره واقعا دلش می خواد ارزش های اسلامی احیا بشه در همان اگر دیدیم.

باید به حفظ ارزشهای اسلامی حساس باشیم

این ارزش دارد کم رنگ می شوند رنج ببره شب خوابش نبره نه اینکه خودش کمک کنه به اینکه ارزش ها کمرنگ تر بشه چون می‌دانیم سعادت این دنیا وآخرت ما در گروی اسلام است. اگر آنها هم ندانند خب لااقل ما که معتقدیم اگر ضربه‌ای به اسلام بخوره یعنی ضربه به سعادت ما در درجه اول و به سعادت همه بشریت اولین چیزی که باید توجه داشته باشیم باید نسبت به حفظ ارزشهای اسلامی حساس باشیم خب مطلب نکته دوم که شما باید روی آن بیشتر فکر کنید این است که ما الان کشور اسلامی زیاد داریم خب از قدیم هم ما می‌شنیدیم وتبلیغاتی هم می شد که کشورهای اسلامی در حفظ ارزشهای اسلامی خیلی موفق هستند، موقع نماز که میشه همه مغازه ها تعطیل میشه فورا همه جمع میشن که در نماز شرکت داشته باشند.

اسلام در کشورهای عربی همچون سطح ظاهری یک استخر است و عمقی نیست به خاطر همین است که می گویند ما دوست اسرائیل هستیم
در آن زمان در جوامع ما آنچنان احترام به نماز بروزی نداشت. بعد از انقلاب بود که ستاد اقامه نماز تشکیل شد اما قبل از آن اگر کسی هم نماز خوان بود نزدیک غروب می آمد. به هر حال اون وقت برای ما جالب بودکه در کشور عربستان سعودی اول ظهر که میشه بازار تعطیل میشه. همچنین احکام جزایی اسلام مانند بریدن دست دزد نیز برای ما جالب بود که چگونه در کشور اسلامی این موارد رعایت می شود. ولی غافل از اینکه اینها یک سلسله عبوری هستند و در مجموع تعالیم اسلامی مانند سطح ظاهری یک استخر است و آنچه که بیشتر اهمیت دارد لایه‌های زیرین و سطوح عمیق آب است سطوح ظاهری یک روز هست ویک روز نیست. وحالا معلوم شده که صریحا ملاحظه می‌فرماید که دولت و مجریان آنان می گویند: ما دوست اسرائیل هستیم وبا آنها مشکل نداریم. به خود اسرائیل کم وبیش در عربستان چقدر فحش می دادند که البته بیشتر یک نوع تبلیغات بود. خودشون تبلیغات رو علیه ایران می‌کردند که البته یه مقدار هم راست بود چون زمان شاه اسرائیل با ایران رابطه خوبی داشت.

مزرعه نمونه غربی را اسرائیلی‌ها بودند که احداث کردند. ما سفارت اسرائیل داشتیم تو خیابون کاخ در آن زمان کشورهای عربی به خصوص عربستان ایران رو سرکوفت می‌زدند که شما با اسرائیل هم پیمان هستید. حالا ایران نقطه مقابل دشمن ترین دشمنان اسلام است و آن‌ها میگن ما با اسرائیل همسنگریم اصلا آنها دشمنمان نیستند. صریحا میگن دشمن واقعی ما اسرائیل نیست یه همچین موقعیتی پیدا کردند. چرا؟چی شد؟ یا در کشورهای همسایه ما افغانستان حتی عراق علی رغم این همه تحولات که پیدا کرده فداکاری‌هایی که کردن وکشته‌هایی که دادند. افغانستان تقریبا تاریخ انقلاب وجهادشون همزمان با تاریخ انقلاب ما بود و سختی‌هایی که اونها تحمل کردند ما ثلث اون سختی‌ها رو نکشیدیم.

شما خبر ندارید چه مشکلاتی مخصوصا شیعیان افغانستان در این دوران تحمل کردند. بعد از همه مشکلات حالا چی دارن؟ یک جامعه ای که توش برادر کشی رواج داره. دشمنان هم در آنجا جا خوش کرده اند و به این زودی ها حاضر نیستند از آنجا بیرون بروند.

دشمنان در حال تحت تاثیر قرار دادن همه چیز آنها از جمله فرهنگشون هستند. چرا؟درحالی که همه گروههای افغانی جهاد اسلامی بودند همه پسوند نظامی داشتند و واقعا به اسلام علاقه مند بودن وبرای آن مایه می گذاشتند. این شد عاقبتشون.

جواب قدرت امروز ایران در یک کلمه است، ما ولایت فقیه داریم و آن‌ها ندارند

ما ثلث آن‌ها زحمت نکشیدیم والحمدلله چنین برکتی وچنین پیروزی وافتخاری نصیب ما شده که اکنون در معادلات بین المللی بدون حضور ایران اسلامی مساله حل شدنی نیست؛ فرق ما با آنها چه بود؟ جواب در یک کلمه است ما ولایت فقیه داشتیم و اونها ندارن. این مطلب را دشمنان ما بهتر از خود ما می دونن این است که چندین دهه است که انواع فعالیت ها را می‌کنند تا این مساله را تضعیف کنند. یعنی علاقه مردم را، ایمان مردم رابه ولایت فقیه و نسبت به شخص ولی فقیه کم کنند. یعنی رمز بقای اسلام را دشمنان ما هم می دانند. این بقا در سایه رهبری است اگر او نباشد با دیگران کما بیش می تونن بسازند،کما بیش می تونن کنار بیان.

آن کسی که در مقابل غربی‌ها مثل کوه ایستاده شخص ولایت فقیه است

آن کسی که در مقابل آنها مثل کوه ایستاده و نمی‌ذاره آنها نفوذ پیدا کنند در دستگاه حکومتی ما آن شخص ولایت فقیه است.بر اساس وظیفه شرعی ولایتی که از طرف خدای متعال داریم وظیفه اش اینه. الحمدلله هم خوب عمل می کنه. نکته دوم که پس ما باید رعایت کنیم بعد از پایبندی به ارزشهای اسلامی این اطاعت از رهبری است اگر خدای نکرده کسی سر کار بیاید که نسبت به این مساله بی تفاوت باشه یا حتی احساس کنه که رهبری یک رقیب است دیگر چه ضمانتی برای بقای این عزت است؟ باید دقت کنیم که کسی که در چنین پستی قرار می گیره باید تجربه مدیریت داشته باشه فراست داشته باشه فریب دشمنان رو نخوره در دام شیاطین نیفته ناخود آگاه چون ممکنه کسانی باشند که بسیار آدم خوبی باشند بسیار با تقوا باشند اما اون فراست رو نداشته باشند در دام شیطان می افتند. ما هم در روحانیون داشتیم یک چنین کسانی هم در شخصیت‌های سیاسی آدم بدی هم نبودند علاقه هم داشتند اما از روی سادگی در دام افتادند.

ویژگی یک کاندیدا از دیدگاه علامه مصباح

ما باید کسی را انتخاب بکنیم که فراست داشته باشد بتواند دام ها را تشخیص دهد بتواند لایه های چندگانه‌ای را که دشمن برایش درست کرده را خنثی کند. یک آدم متدین نماز شب خوان عابد و زاهد وقتی این فراست رو نداشته باشه ضررش بیشتر از نفعش چیزی که در تاریخ بارها اتفاق افتاده این سه تا نکته ست که شرایط اولیه است که باید رعایت کنیم. نه مصلحت است و نه حق است که روی شخص خاصی بیایم اصرار کنیم که به فلان کس رای بدهید. اما می تونیم مسائل رو باهم مطرح کنیم دوستانه بگیم آقا باید دنبال این چیزها بگردیم بگیم از هر جا ضربه خوردیم از این چیزها ضربه خوردیم. یا کسانی بودند نسبت به ارزشهای اسلامی بها نمی دادند یا نسبت به رهبری اطاعت نداشتند از آن‌ها ضربه خوردیم این نمونه هایی است که من وشما کم وبیش می دانیم یا آدمهایی بودند که در روحانیون ودر مراجع بودند امام عزل کردن برای چه بود؟ آدم بدی بود؟ یا خیلی ساده بود؟ اینها را باید توجهه داشته باشید در دام شیطان نیفته و آنچه به همه دوستان همیشه سفارش کردیم در هیچ کاری ارزش توسل ودعا را فراموش نکنیم کاری که با توکل و توسل به خدا باشه برای ما در کارهای فردی واجتماعی، درسی، اقتصادی، سلامتی، بهداشتی، می‌تونه اثر گذار باشه.

اگر در خانواده ما یکی از افراد خانواده خدای نکرده بیماری صعب العلاج داشته باشد ما به ائمه متوسل می‌شیم آیا این مسئله به اندازه یک بیماری فرد در خانواده ارزش نداره که ما بهش اهمیت بدیم خدای نکرده اگر کسی بیاید که صلاحیت نداشته باشه و ما فریب بخوریم چه خطری میتونه متوجه میلیونها مسلمون این کشور بشه؟ و بعد چه منافعی رو از عالم اسلام صلب می‌کنه؟ جا داره که هر روز با یک سلام وبا یک زیارت کوتاه یا با زیارت عاشورا توسل داشته باشیم که وجود مقدس اهل بیت وامام راحل نگذارد ما در دام های شیطان گرفتار شویم. وآنچه بیشتر مصلحت اسلام و مسلمین را دنبال می‌کند آن را در پیش بگیریم.

منبع: خبرنامه دانشجویان ایران

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: برچسب‌ها: کاندیدای اصلح , ویژگی رئیس جمهور , علامه مصباح یزدی , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2860
|
امتیاز مطلب : 63
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
نویسنده :
سه شنبه 27 فروردين 1392

روضه خوانی حاج رحمان نوازنی

پیاده روی محبان حضرت زهرا(س)

جهت مشاهده ودریافت تصاویر در سایز اصلی برروی آنها کلیک نمایید.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: برنامه های هیئت , مراسم های مناسبتی , ,
:: برچسب‌ها: شهادت حضرت زهرا(س) , حاج رحمان نوازنی , بیت المهدی , کرج , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 3300
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
نویسنده : گمنام
شنبه 23 دی 1391

 

دبیر شورای نگهبان در نمازجمعه تهران:
واجدین شرایط امکان ندارد رد شوند؛ غیر واجدین هم امکان ندارد تایید شوند/ لفظ «انتخابات آزاد» کلیدواژه آشوب برخی گردن‎کلفت‎های شسکت خورده شده است
 

 

امام جمعه موقت تهران با اشاره به در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری یازدهم گفت:‌ واجدین شرایط امکان ندارد رد صلاحیت شوند و غیر واجدین هم امکان ندارد تایید شوند و چنین انتظاری نداشته باشند.

آیت‌الله احمد جنتی در خطبه‌های این هفته نماز جمعه تهران با اشاره به این‌که «در ایران هر ساله انتخابات داشته‌ایم که همیشه سالم برگزار شده است» گفت: شاهد این امر تمام ملت است و چه کسی می‌گوید که انتخابات در ایران آزاد نبوده آیا کسی را به زور به پای صندوق آورده‌اند و یا کسی به زور ثبت نام کرده و یا این‌که گفته شده به چه کسی رای بدهید نا ندهید؟

آیت الله جنتی با بیان این‌که «انتخابات آزاد کلیدواژه و رمز شورش شده است همان طور که در گذشته تقلب رمز شورش شد» گفت: کله گنده‌ها و شکست‌خورده‌های سیاسی امروز از انتخابات آزاد صحبت می‌کنند و یکی از آن‌ها که گردن کلفت‌تر از همه است از مدت‌ها قبل این موضوع را مطرح کرد و بقیه هم به دنبال آن این بحث را مطرح می‌کنند و در خارج هم منافقان، سلطنت‌طلب‌ها، آمریکا و اسرائیل همان را می‌گویند.

به گزارش ایسنا، خطیب نماز جمعه این هفته تهران با بیان این‌که «گفته شده راه براندازی انقلاب و حکومت اسلامی در ایران،‌ انتخابات آزاد است» تصریح کرد: می‌گویند اگر انتخابات آزاد باشد حکومت را ساقط می‌کنیم و چطور مدعیان سیاست که در دوره‌هایی کار دستشان بود حرف‌های آن‌ها را می‌زنند آیا خجالت نمی‌کشند حرفی که آن‌ها می‌زنند این‌ها هم تکرار می‌کنند.

امام جمعه موقت تهران با بیان این‌که «به شکر خدا مردم ما بصیر و با تجربه هستند» گفت: دیگر این حرف‌ها را نزنید و از مردم خجالت بکشید چون مردم شما را در جریان اتفاقات رخ داده شناخته‌اند، هم روسای فتنه و هم ساکتین را شناخته‌اند که در چه خطی حرکت می‌کنند.

آیت الله جنتی با اشاره به این‌که «عده‌ای از کسانی که فتنه را به پا کرده‌اند امروز طلبکار شده‌اند» گفت: همان مقامی که به عدالت آن اعتقاد دارید می‌گفت اگر در آن زمان قاضی در دادگاه بودم و فلان کس را به دادگاه می‌آوردند حکم اعدامش را می‌دادم و الان طلبکار شده‌اند که باید انتخابات آزاد باشد تا ما هم بیاییم. حتما فکر می‌کنند که کرسی ریاست جمهوری منتظرشان هست و ما همه به آن‌ها رای خواهیم داد؟

آیت الله جنتی با تبریک آزادی 48 زائر ایرانی که برای مدت پنج ماه در سوریه اسیر بودند، همچنین تسلیت رحلت معلم اخلاق آیت‌الله مجتبی تهرانی به سالروز قیام 19 دی ماه اشاره کرد و گفت: مقام معظم رهبری در بیانات اخیر خود حق مطلب نوزدهم دی ماه را بیان کردند.

خطیب نماز جمعه این هفته تهران با اشاره به این‌که «قم شهری با بیش از هزار سال قدمت است که همیشه خانه اهل بیت بوده و شیعیان در آن آزادانه زندگی کرده‌اند» تصریح کرد: فقه شیعیان مدیون علمای قم است و مسئله انقلاب هم از قم شروع شد که به بیان رهبری قم، مطلع قصید و بلند نهضت اسلامی در آغاز بود و متمم آن مسئله نوزدهم دی بود.

آیت الله جنتی با اشاره به اتفاقات نوزدهم دی ماه در سال 56 ،‌ گفت: در آن زمان رژیم باور کرده بود قدرتی نمی‌تواند مقابلش مقاومت کند و باور نمی‌کرد فتنه‌ای روشن شود، بنابراین مسئله بی حجابی را مطرح کرد و ضروریات اسلام را انکار کرد و همچنین رهبری را هتک حرمت کرد که موجب به جوش آمدن مردم شد و حرکت از قم شروع شد و انقلاب زنده شد که این موضوع برای جوانان، امت اسلامی بحرین،‌ عراق و عربستان درس است.

وی با بیان این‌که «دشمنان بدانند که رو به سقوط هستند» اظهار کرد: رژیم ایران که در گذشته مورد حمایت قدرت‌های منطقه و فرامنطقه‌ای بود به دست مردم سقوط کرد مردمی که نه تروریسم و نه مسلح بودند.

امام جمعه موقت تهران با بیان این‌که «تاریخ قدرت‌های سرمایه داری و ضد دین تمام شده است» خاطرنشان کرد: شاهدیم برژینسکی دو سال گذشته اعتراف کرد جهان در نقطه عطف تاریخی قرار دارد و با چالش‌هایی روبرو است که ایران در آن نقش‌آفرین است. همچنین نتانیاهو فرد پلید اسرائیلی نیز اعتراف کرده است که باید قبول کنیم نیروی قدرتمندی مخالف ما وجود دارد که پرچمدار آن ایران و آیت‌الله خامنه‌ای است.

آیت الله جنتی اضافه کرد: دشمنانی که هیچ وقت حاضر نبودند نام ایران را ببرند و نقشی برای ایران در تاریخ قائل شوند امروز به اعتراف افتاده‌اند، بنابراین باور کنیم که مسیر تاریخ در حال تغییر است.

آیت الله جنتی با اشاره به این‌که «مردم ایران قدرت سنگینی را شکست دادند و برای سی و چند سال علیرغم همه توطئه‌ها سرپا مانده‌اند» گفت:‌ آینده را مردم می‌سازند و اگر جوانان پر خروش و مخلص ما مواضع خود را ادامه دهند و بایستند زمینه حضور حضرت ولی عصر (عج) فراهم خواهد شد.

وی همچنین به مسئله عراق و بحرین اشاره کرد و گفت: مردم بحرین مظلومند و تابلوی هیهات منا الذله را از خود دور نکنند و بدانید که آینده از شماست.

وی با اشاره به این‌که «آمریکا و اسرائیل در عر‌اق هم نقشه دارند و فتنه می‌کنند» تصریح کرد: می‌خواهند در عراق هم مثل سوریه جنگ و بلوا ایجاد کنند و پس ما باید تا آنجایی که می‌توانیم از مردم عراق حمایت کنیم. اما مردم عراق هم باید هوشیار باشند و بدانند که دشمن از شیعه و سنی حرف می‌زنند تا تفرقه ایجاد کنند در حالی که همه مسلمان هستیم.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: برچسب‌ها: انتخابات , رایة الهدی , شورای نگهبان ,
:: بازدید از این مطلب : 2495
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 21 دی 1391

شهادت پیامبر(ص)

 

نور دلگرمی ما چشمه خورشیدی ما

نرو از خانه همسایه تجریدی ما

نرو ای جان علی دلبر توحیدی ما

نرو که دست به دامان عبایت شده ایم

سوره حمدی و مشغول ثنایت شده ایم

بخدا هیچ گلی مثل شما خار ندید

هیچ کس مثل شما اینهمه آزار ندید

اینهمه دور و بر شانه خود بار ندید

سر شکستن  وسط کوچه و بازار ندید

سر تو بسکه شکسته است؛ دلم میشکند

قامتت بسکه شکسته است ؛ قدم می شکند

پدر آن روز همان جنگ احد یادت هست

گذر ازحادثه تنگ احد یادت هست

آن وفاداری کم رنگ احد یادت هست

مرد پیمان شکن ننگ احد یادت هست

پشت این در بخدا  بوی اُحُد می آید

بوی دود است که از سوی احد می آید

مردم شهر رسیده اند به تو سر بزنند

دست بر دامن الطاف پیمبر بزنند

مثل جبریل در خانه تو پر بزنند

یادشان هست که بر خانه تو در بزنند

یادشان هست که این خانه پر از تاویل است

بیت وحی است و پر از بال و پر جبریل است

چشمهایت نگرانند برای چه کسی

گریه میریزی از اینجا به هوای چه کسی

زیر لب زمزمه داری به نوای چه کسی

در سرت هست بگو کرببلای چه کسی

چشمهای نگران تو به در خیره شدند

به علی و به حسین و به حسن خیره شدند

چشم واکن که دو چشمان ترت آمده است

چشم وا کن پسر خونجگرت آمده است

جگر سوخته ی شعله ورت آمده است

پسر بی حرمت دور و برت آمده است

در سرش هست که روزی به فدایم بشود

بین یک کوچه باریک عصایم بشود

دور چشمت چقدر چشمه زمزم داری

به گمانم به سرت شور محرم داری

غصه بردن انگشتر خاتم داری

غصه غارت شدن چادر مریم داری

وعده ما سر گودال اباعبدالله

بر سر نیزه به دنبال اباعبدالله

گریه کردی و به چشمان ترم بوسه زدی

چقدر یکسره بر بال و پرم بوسه زدی

چقدر بر رخ و بر دست و سرم بوسه زدی

هی به دیوار و در و دور و برم بوسه زدی

اینهمه جان علی پیش حسن گریه نکن

اینقدر بر پسر سوم من گریه نکن

بعد تو دست به دیوار علی می گیرم

دست بر کعبه دلدار علی می گیرم

خار از دیده خونبار علی می گیرم

ریسمان از سر و رخسار علی می گیرم

تو دعا کن پسر بی کفنم را نکشند

بین آن کوچه الهی حسنم را نکشند

.................................................................................................

شهادت امام حسن (ع)

 

صبح روزي كه عزم سفر از دل و دين مردم داشت خبر داشت

از دل زهر پر كينه اي كه تشنه بود و لبي شعله ور داشت


او نه اينكه غريب است يا كه آسمان است و لشگر ندارد

بال خود را اگر باز مي كرد لشگري از ملك زير پر داشت


راه مي رفت و خيل ملائك خاك از پاي او مي گرفتند

خاك سرخ و كبودي كه مثل  تربت كربلايش اثر داشت


در حياط غريبش نشست و چشم در چشم اين مردم انداخت

مثل خورشيد در كنج خانه غصه هايي شبيه پدر داشت


رفت بالاي منبركه مردم ياد پيغمبر خود بيفتند

كه حسن از من است و من از او كه رسول خدا هم پسر داشت


آي مردم كسي هست اينجا ، ناسزا از دهانش بيفتد

لااقل كاش اين ناسزاها شرمي از پاره هاي جگر داشت


راه افتاد اما به ناگاه  بازهم بين كوچه زمين خورد

آه مادر در آن روز اي كاش طفل تو تيغ و تير و سپر داشت


آه مادر در آن روز اي كاش پشت در در كنار تو بودم

ديده بودم  گل سرخت آنجا غنچه اي بين ديوار و در داشت


زهر هم طاقتش  را ندارد ، زود باشيد طشتي بياريد

زود باشيد ، اين زهركينه از دلش هي جگر كند و برداشت


كربلايي به پا شد بيائيد خواهرش طشت و خون ديده اينجا

كند بال و پرش را بگيريد ، واي زينب چه شوري به سر داشت  ....

 

بايد از اين مدينه سفر كرد كربلا رفت و خاكي به سر كرد

کربلایی که یک طشت بود و خواهری كه به يك سر نظر داشت

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: برچسب‌ها: نوازنی , شهادت پیامبر , شعرآیینی , شهادت امام حسن , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2585
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 14 دی 1391

بسياري از ما حجت الاسلام مرتضي آقاتهراني را بيشتر و پيشتر به عنوان سخنران و استاد اخلاقي كه دوره‌هاي آكادميك را هم پشت سر گذاشته، مي‌شناختيم كه در دوره‌اي هم استاد اخلاق هيئت دولت بود؛ روحاني خوش بياني كه ورود به عالم سياست و قرار گرفتن در كسوت كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي، از فعاليت‌هاي تبليغي‌اش كم نكرد و همچنان يكي از روشنگران محافل مذهبي تهران در مناسبت‌هاي ويژه سال است.

با رئيس كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي در خصوص ويژگي‌هاي فتنه 88 و جايگاه نخبگان و مردم در اين فتنه گفتگو كرديم. اين مصاحبه که در نشریه شماره اول " قرارگاه" چاپ خواهد شد، در ادامه مي‌آيد:
 
 
 
در تحليل كلي از فتنه 88 ريشه هاي شكل گيري اين فتنه را در چه چيز هايي مي دانيد؟
 
نظر بنده بر خلاف نظر بسياري از افراد كه فتنه 88 را به طور مجزا مورد بررسي قرار مي دهند و روي آن بحث مي كنند، اين است كه اين فتنه به هيچ وجه بي ارتباط با مسائل قبل از خود نبوده و بايد گفت كه اين فتنه نيز مانند بسياري از حوادث تاريخي يك جريان است و بايد در بستر اتفاقات قبل و بعد از خود بررسي شود.
 
برخي به عنوان مثال ماجراي كربلا را يك حادثه مي‌دانند. حادثه اي كه فردي به نام يزيد امام حسين (ع) را به شهادت رساند و بعد هم ماجرا تمام شد. اين طور نيست. اين جريان مطمئناً با مسائل پيش از خود از بعثت پيامبر (ص) گرفته، تا به قدرت رسيدن ايشان، هجرت ايشان به مدينه و پس از آن خانه نشيني و دوران خلافت اميرالمومنين (ع) مرتبط است. اين جريان تاريخي را بايد با هم ديد. يعني موجي است كه از يك جا شروع مي شود، ادامه  مي يابد و به طور طبيعي در جاهايي نيز فراز و فرودهايي دارد.
 
قرآن هم در اين باره مي گويد: «وَ لَقَد فَتَنَّا الَّذينَ مِن قَبلِهِم» ما پيشينان شما را هم به فتنه انداختيم. «وَ لَيَعلَمَنَّ الَّذينَ كَذَّبوُا وَ لَيَعلَمَنَّ الكاذِبين» تا روشن شود كه چه كسي راست مي گويد و چه كسي دروغ. از اين آيه معلوم مي شود كه هدف از اين فتنه ها، تشخيص راستي ادعاهاي افراد است. در سوره عنكبوت داريم. «أحَسِبَ الناس اَن يَترَكُوا اَنّ يَقُولُوا امَنّا وَ هُم لا يَفتَنُون» يعني مردم گمان نكنند كه وقتي يك ادعايي كردند ما آن ها را رها مي كنيم. مي خواهيم ببينيم شما راست مي گوييد يا دروغ. يعني وقتي مي گوييم ما مومن هستيم بايد ثابت كنيم. البته شكل اين امتحان و ابتلا در زمان ها و مكان ها و براي اشخاص مختلف متفاوت است. يعني قصه كربلا يك شكل خاصي دارد كه بايد در كتاب هاي تاريخ خوانده شود. اميرالمومنين (ع) هم چهار جنگ جانانه با دشمنان خود داشته است. آن ها را هم بايد مطالعه كنيم و ببينيم چگونه بوده است.
 
 ولي در عين حال بايد بدانيم كه تمام اين موارد يك جريان بيش نيست كه در اشكال مختلف بروز كرده است. يعني وقتي عمروعاص در مقابل اميرالمومنين (ع) است، به يك صورت است، وقتي معاويه است به يك صورت و وقتي نهروانيان هستند صورت ديگري دارد. شكل آن تفاوت مي كند ولي در واقع بستر آن ها يكي بيشتر نيست.
 
پس در اين صورت آيا مي توان انتظار داشت كه در آينده نيز فتنه هاي ديگري در راه باشد؟
 
بله، يك فتنه همواره بوده، هست و خواهد بود. نبايد گمان كنيم كه در آينده از اين فتنه ها نخواهيم داشت. قطعاً داريم. زيرا از وعده هاي خداوند و جزو سنن الهي است كه وقتي عده اي گفتند ما اين انقلاب را قبول داريم. ما حزب اللهي هستيم، بايد نشان دهند. خيلي از ما اين ادعا را مي كنيم. در كلام مي گوييمولايت فقيه. بايد در عمل هم نشان دهيم. مي گوييم ولايت اهل بيت. بايد نشان دهيم كه كدام راست مي گوييم. چقدر راست مي گوييم؟ و چقدر حاضريم براي آن مايه بگذاريم و هزينه بدهيم.
 
مي فرماييد "بايد در عمل ادعاي خود را اثبات كنيم"، اين عمل بايد چه ويژگي هايي داشته باشد تا راستي ادعاي ما را اثبات كند؟
 
يك جا زمينه پيش مي آيد كه در اين راه جان بدهيم. ولي يك جا فقط بايد شعار بدهيم. گاهي هم بايد بياييم وسط درگيري ها و زد و خوردها. گاهي هم به شكل اقتصادي، اجتماعي و نظامي بروز مي كند. اما بايد بدانيم كه اين ابتلائات وجود دارد و هر كسي امتحان مي شود.
 
نكته بعد كه بايد به آن توجه كنيم اين است كه هر فتنه نسبت به فتنه بعد آسان تر است. چون نتيجه فتنه امتحان است.
 
البته برخي خود فتنه را امتحان مي دانند. اما بنده فكر مي كنم كه برايند فتنه ها، امتحان هاي مختلفي است. چون فتنه به طلايي كه در بوته امتحان قرار گرفته، اطلاق مي شود. يعني وقتي طلا و اضافات آن را آن قدر حرارت مي‌دهند تا طلا به حالت مذاب درآيد و طلا از غير طلا جدا شود. به اين طلاي مذاب فتنه مي گويند. ما البته در روايات تعابيري داريم كه مي گويد: «ما همه را در غربال مي اندازيم و همه را به بلا و امتحان درگير مي كنيم»
 
اين امتحان و آزمون الهي براي غربال كردن كساني كه به راستي وعده دادند، چه ويژگي هايي دارد؟
 
اين امتحان هم مانند ساير امتحانات قواعدي دارد. اول اينكه امتحان اول از همه امتحانات ساده تر است و امتحان هاي بعدي سخت تر مي شود.
 
دومين ويژگي اين است كه معمولاً كساني كه امتحان مي دهند صورت مسائل و سئوالات را نمي دانند. قابل پيش بيني هم نيست. يعني اگر سئوالات را بدانيم كه امتحان نيست.
 
علاوه بر اين امتحان افراد به اشكال مختلفي است. ابعاد امتحان هم هميشه يكسان نيست. گاهي امتحان شيمي است، گاهي رياضي و گاهي فيزيك. اصلاً موضوعات و مولفه هاي امتحانات متعدد با هم فرق مي كند. در اين بين از آنجا كه ابعاد وجودي انسان ابعاد متنوع و متعددي است، در اين امتحانات هم هر دفعه ممكن است يك يا چند بعد انسان به چالش كشيده شود. يعني امتحان گاهي درباره مال است، گاهي شهرت، گاهي مقام.
 
آيا مصاديقي از اين ويژگي هاي امتحانات الهي در اين فتنه ها سراغ داريد؟
 
بله، اگر دقت كنيم در سال 78 هم شبيه همين فتنه البته با تفاوت هايي پيش آمد. پس از فتنه 88 با حدود 30 نفر از نمايندگان خدمت مقام معظم رهبري (دامت بركاته) رسيديم. حضرت آقا در آن جلسه به همين موضوع اشاره كردند. ايشان فرمودند كه در سال 78 عين همين فتنه پيش آمد، اما آنجا با يك اشاره جلوي آن گرفته شد. ولي اين امتحان بيشتر از قبلي طول كشيد.
 
 ما در فتنه 88 حدود 9 ماه درگير بوديم. پس هر چه در اين امتحان جلوتر مي رويم، امتحان سخت تر مي شود. ريزش ها دقيق تر مي شود. اين جريان ها چيزي شبيه غربال است. يعني ابتداي امر، تنها نخاله هاي خيلي بزرگ در غربالي كه سوراخ هاي درشت دارد مي ماند. ولي هر چه جلوتر مي رويم غربال ريزتر و دقيق تر مي شود و خلوص بيشتري را مي طلبد.
 
اين يعني حركت مستمر و گذر از فتنه هاي پي در پي مجاهده و مقاومت بيشتري را مي طلبد. آدم بايد بتواند خود را تثبيت كند كه پاي آن گفته و قولي كه داده از قبيل اسلام و انقلاب متعهدانه بايستد و كوتاه نيايد.
 
در اينجا تفاوتي بين مردم و نخبگان سياسي وجود ندارد. يعني نخبگان هم به اين گردونه وارد شدند. منتهي خيلي از آن ها قبول نشدند. صحبت هاي مقام معظم رهبري در آن برهه را ببينيد. ايشان فرمودند كه افراد شفاف و علني بگويند، روشن حرف بزنند، موافقت و مخالفت ها معلوم باشد. ولي خيلي از همين آقايان يكي به نعل مي زدند، يكي به ميخ. شايد با خود تصور مي كردند كه ببينند چه مي شود. برخي هم ممكن بود توجيهات ديگري داشتند. مثلاً مي گفتند كه مي خواستيم طرفين را صلح بدهيم.
 
پس امتحان براي تك تك افراد وجود دارد. منتهي قطعاً سئوالات يكي نيست. چون درجات و رتبه ها فرق دارد و توقعات الهي از ما يكي نيست. يعني كسي كه هيچ ادعايي ندارد با كسي كه عمري از اين نظام منتفع شده است، هرگز يكي نيستند و توقع از آن ها هم يكي نيست.
 
يكي از مسائلي كه در فتنه 88 نمود بيشتري داشت، اين بود كه مردم كمتر از نخبگان مصطلح سياسي پيروي كردند، علت اين مسئله را در چه چيز مي دانيد؟
 
چون آن جا نخبگان مصطلح سياسي اشتباه كردند. مگر اشتباه كنندگان چه كساني بودند. در راس فتنه همين كساني بودند كه مردم سال ها به آن ها اعتماد كرده بودند و دوره هاي مختلف اين ها را با راي خود به مجلس و دولت آورده بودند. گاهي برخي از اين ها چند دوره در مجلس بودند و حتي رياست مجلس را بر عهده داشتند.
 
اين افراد بارها خود را به امام (ره) و مقام ولايت منتسب كرده بودند، ولي الان مردم ديدند كه اين افراد حتي در الفباي ولايت پذيري لنگ مي زنند. اين جا اگر قرار باشد مردم يك طرف را ترجيح بدهند مطمئناً خود را از اين ها جدا مي كنند و به طرف ولي فقيه مي آيند. همان طور كه آمدند.
 
از آنجا كه اين فتنه ها را يك جريان عنوان كرديد، عمق ريشه هاي اين جريان چه قدر است كه در اين فتنه توانستند در يك مقطع هر چند كوتاه عده اي را به خيابان بياورند؟ چگونه فتنه هاي قبل، ما را واكسينه نكرد؟ اين ريشه ها سياسي است، يا فرهنگي و فكري؟
 
پاسخ شما را به اين صورت مي دهم. وقتي در تاريخ دقت مي كنيم، مي بينيم كه امت حضرت موسي(ع) بيشتر انسان هايي ظاهربين بودند كه كمتر عميق نگاه مي كردند. به تعبيري مي توان گفت كه حس گرا بودند. هر چيزي را كه مي ديدند قبول مي كردند، ولي چيزي را كه از ديدن آن عاجز بودند قدرت تفكر درباره آن را نداشتند. نمي توانستند فكر كنند و به صورت استدلالي بپذيرند.
 
خداوند متعال پيامبري را براي اين قوم مي فرستد كه عصای خود را به اژدها تبديل كند. اين قوم هم ايمان مي آورند. ولي اين نوع ايمان يك خطر دارد. چون اگر معجزه حضرت موسي (ع) ظاهري بود، گوساله سامري هم در ظاهر بانگي از خود در مي آورد. همين افراد وقتي هم كه از رود نيل گذشتند و از شر فرعون نجات پيدا كردند به قومي رسيدند كه «يَعكُفُون الاصنامَ». در برابر بت ها معتكف بودند.
 
 اين ها هم به موسي (ع) گفتند: «إجعَل لَنا الِهَه كَما لَهُم الِهَه» يعني براي ما هم خدايي قرار ده مانند خدايي كه اين ها دارند. مي بينيد كه چنين انساني هميشه در مخاطره است. پس نوع استدلال خيلي اهميت دارد. اينكه شما چرا از ولايت الهي پيروي مي كنيد.
 
در صورت امكان اين بحث را بيشتر توضيح دهيد؟ مصداق امروزي اين مسئله چيست؟
 
بعضي از ما ممكن است به اين دليل كه امام (ره) استاد و بزرگتر ما بوده و يا اينكه مسئوليت و پست هايي را به ما داده است، از ايشان اطاعت كنيم و به اين خاطر ايشان را قبول داشته باشيم. چه زماني معلوم مي شود كه اين عمل ما خالص است يا نه؟ زماني كه يك آقايي بيايد كه هم سن و سال و هم سابقه ما باشد و بگويند كه ايشان ولي فقيه است. مي گوييم "ما كه هم سن هستيم". "سابقه سياسي ما با هم يكي است بلكه سابقه من بيشتر است".
 
اما كسي كه عمق را مي بيند متوجه مي شود كه ولايت اينگونه نيست. ولايت به بزرگي و كوچكي و خويش و قومي نيست. اگر كسي به اين منصب رسيد، ولي به من مسئوليتي نداد، اگر اصلاً من را قبول نداشت، باز هم اين فرد تفاوتي با امام (ره) ندارد. آيا ما از باب ولايت امام (ره) را دنبال مي كرديم يا به دليل ديگر؟ اگر از باب ولايت باشد كه ايشان هم ولايت دارد.
 
همه علمايي كه مي گفتند امام (ره) ولي است مي گويند كه ايشان ولي است. حال آيا اطاعت از ولي واجب است يا نه؟
 
اما اگر اين مسئله لحاظ نشد و موارد ديگري مورد توجه قرار گرفت، انسان به چالش مي افتد. به نظر من در اين امتحان ها، ولايت معناي واقعي خود را  بروز داد.  پس اگر استدلال يك عده براي قبول ولايت فقيه استدلال خاصي بود، نتوانستند كنار بيايند. فردي خودش ولايت فقيه درس مي داد و چند جلد كتاب ولايت فقيه نوشته بود، اما تمام اين ها مربوط به زمان امام (ره) بود. وقتي كه امام از دنيا رفت، ايشان مشكل پيدا كرد.

افراد چگونه مي توانند از انحراف خود در اين زمان هاي حساس جلوگيري كنند؟
 
بايد بدانيم كه اگر امام امام است، فرقي بين امام هشتم و نهم (عليهما سلام) نيست. ممكن است امام هشتم (ع) سنشان از شما بيشتر باشد. به حَسَب ظاهر اين درست است، اما اگر امام هشتم فرمودند كه بعد من امام جواد (ع) امام است ديگر تفاوت ندارد كه ايشان هفت سال دارد يا 9 سال يا 10 سال. ولايت فقيه هم اينگونه است.
 
مقام معظم رهبري در خصوص نهم دي فرمودند «مطمئن باشيد كه نهم دي ماه امسال در تاريخ ماند . . . در شرايط كنوني كه شرايط غبارآلودگي فضاست اين حركت مردم اهميت مضاعفي داشت» به نظر شما اين اهميت مضاعف از چه نظر است؟
 
معمولا در فتنه هوا غبارآلود است. مثل مه است. تشخيص برّا نيست، مگر اينكه بصيرت انسان زياد باشد و "نافذالبصيره" باشد. مانند قمر بني هاشم (ع) كه امام سجاد (ع) در تعريف ايشان مي فرمايد: «عموي ما عباي نافذالبصيره بود» يعني بصيرت او نافذ بود، مانند اينكه به عمق بحث فرو مي رفت. حال فرض كنيد به جاي دو امان نامه، هزار امان نامه براي ايشان مي آمد. عباسي كه ما مي شناسيم، با 10 هزار امان نامه هم آن طرف برو نيست. چون او ايمان قاطعي دارد و نمي توان او را از معركه خارج كرد. براي اين هر چه امتحان سخت تر شود، اين افراد بيشتر جلا مي يابند. هر چه آتش شعله بيشتري داشته باشد، اين ها بيشتر خودنمايي مي كنند. درباره خود اباعبدا... (ع) هم آمده است كه: «هر چه به عصر عاشورا نزديك تر مي شديم امام شاداب تر به نظر مي آمد» چرا؟ چون ايشان يقين داشت كه درست مي رود و گام به گام مسئله براي او شفاف تر ميشد.
 
اما برخي ولي فقيه را اين طور  نمي بينند و مي گويند حد و اختيارات ولي فقيه در حد قانون اساسي است، يعني ولايت و حاكميت او را به دليل قانون اساسي مي دانند. در حالي كه قانون اساسي ارزشش به ولي فقيه است. قانون اساسي كه از آسمان نيامده و چون ولي فقيه آن را امضا كرده اعتبار يافته است. ولي فقيه هم مشروعيتش به نظر ما نيست. البته ما تلاش مي كنيم تا او را پيدا كنيم. ولي وقتي او پيدا شد ديگر مشروعيتش را بايد خداوند بدهد كه اصل ولايت از آن اوست. ولايتي كه به پيامبر (ص) اعطاء كرده و سپس به امام معصوم (ع) و در دوران غيبت و در شرايطي كه در روايات ذكر شده است، به ولي فقيه كه اين شرايط را دارد ولايت اعطاء مي شود. پس مشروعيت مربوط به خداوند است نه به قانون اساسي و تظاهرات و آمدن و نيامدن ما.
 
كساني بودند كه گمان مي كنند تابع ولايتند و مردم هم آن ها را ولايت مدار مي دانند و كسي حدس نمي زد كه اين ها مي شوند سران اين فتنه. اصلاً خود من هم احتمال نمي دادم. اگر فرضاً يك سال پيش مي گفتند كه فتنه اي مي آيد و فلاني و فلاني سران آن هستند، من مي گفتم كه اين خواب بي تعبير است.
 
اما ديديم كه اين افراد در مقابل نظام صف آرايي كردند و بسياري از افراد دچار ابهام و شك و ترديد شدند. اين ابهام ها ادامه داشت تا زماني كه اتفاقات عاشورا رخ داد و قضايا مقداري به داستان محبت  اباعبدا... (ع) نزديك شد. در اين زمان هر كس كه كوچكترين ابهامي داشت، ابهام او برطرف شد. يعني اگر اين افراد به اسلام و انقلاب تعهد داشتند نبايد اجازه مي دادند كه كار به اينجا برسد. بايد جلوي آن را مي گرفتند. ولي گويا براي برخي هدف وسيله را توجيه مي كند و اين يكي از مشكلات سياسيون است.
 
 
نيروي هاي فرهنگي و جوانان كه به تعبير مقام معظم رهبري در مقابله با فتنه نقشي اساسي داشتند، امروز چه وظيفه اي دارند؟
 
جوانان و نيروهاي فرهنگي بايد مانند زمان انقلاب، جنگ و بعد از آن باشند. زمان امام خميني (ره) اگر اطاعت بي چون و چراي مردم از ولي فقيه نبود قطعا دشمن بر ما مسلط مي شد. داستان جنگ هم كه پيش آمد، علت اصلي پيروزي ما وجود ولي و اطاعت جوانان از شخص ايشان بود. در برهه هاي بعد هم عين همين است. اين مسئله را مي توان وجه مشترك همه اتفاقات دانست، البته با همان تفاوت هاي ظاهري كه بيان شد.
 
به اعتقاد بسياري از افراد شخص مقام معظم رهبري در به پايان رساندن جريان فتنه نقش محوري داشتند. به نظر شما اين تاثيرگذاري چگونه ايجاد شده و ايشان چه ويژگي بارزي در مديريت اين مسائل دارند؟  
 
ما زماني بحث ولايت فقيه را در كتاب ها مي خوانديم و بحث علمي مي كرديم، آيه و حديث مي خوانديم و استدلال مي آورديم. اما الان ديگر اين طور نيست. يعني پس از حضرت امام (ره)، مقام معظم رهبري خودشان را خوب نشان دادند. شما ببينيد كه چه قدر از آن طرف مرزها از ايشان تعريف و تمجيد صورت مي گيرد؟
 
من خودم در دانشگاه بينگهمتن آمريكا يك استاد راهنما داشتم كه استاد عرفان بود. ايشان با اينكه حتي نمي توانست اسم مقام معظم رهبري را درست تلفظ كند، بارها از ايشان تعريف مي كرد. مي گفت: «ايشان خيلي باهوش است، مديريتش را ببينيد» البته نمونه هايي هم مي آورد. به عنوان مثال آمريكا يك قانوني دارد كه وقتي 25 سال از يك حادثه مي گذرد اسناد آن را از حالت طبقه بندي خارج مي كنند و آن را منتشرمي كنند. مقام معظم رهبري هم پس از انتشار اسناد كودتاي 28 مرداد و مشخص شدن اينكه آمريكا در اين كودتا دست داشته است، خطبه اي در نماز جمعه خواندند. ايشان فرمودند كه آمريكا اگر طالب رابطه با ايران است براي اينكه صداقت خود را اثبات كند خسارت هايي كه در آن كودتا به كشور ما وارد كرده است را بدهد. آن وقت اين استاد ما مي گفت: «ببينيد اين انسان حسابگر، مدير و فهيم را. اين ها در كشورهاي غربي هر كار كه مي كنند آخر به تله او مي افتند. مشخص است كه او فردي مدير و مدبر است و حساب شده حرف مي زند»
 
نمونه ديگري هم دارم كه مربوط است به آن جمعه طلايي كه مقام معظم رهبري در ايام فتنه، خودشان نماز جمعه تهران را اقامه كردند. من پنجشنبه در قم خدمت آقايان مراجع بودم تا هم از محضرشان استفاده كنم و هم اگر اطلاعي از حوداث دارم به ايشان عرض كنم. بنا بود شنبه هم جلسه اي خدمت آيت ا... مكارم باشم. پس از آن خطبه به يادماندني مقام معظم رهبري شنبه خدمت آقاي مكارم رسيدم. همين كه وارد شدم ايشان فرمودند: «ببينيد ولايت فقيه را. فكر نمي كردم كه ولايت فقيه بتواند اين قدر كار كند. ديديد. همه چيز را تمام كردند.» و واقعاً همين طور بود.
 
كسي اگر آن زمان را به خاطر بياورد، وضعيت به گونه اي بود مثل اينكه همه چيز دارد از هم مي پاشد. اما ولي فقيه نشان داد كه به معناي واقع كلمه ستون محكم نظام است. پس اگر كسي خواست كوچكترين ضربه اي به اين موضع وارد كند، نبايد شك كرد كه مي خواهد ضربه اي به اصل نظام بزند. بنابراين آن كساني كه در آن موقع در مقابل اين جايگاه ايستادند، توبه كنند. آن هايي كه سكوت كردند بين خود و خدايشان توبه كنند. شفاف باشند. مقام ولايت هم همين را مي خواهند. مخصوصاً كساني كه مردم روي آن ها حساب مي كنند و توقع خاصي از آن ها دارند. بنده به خاطر دارم كه آن زمان قبل از مسئولين، قوه قضائيه و نيروي انتظامي بچه حزب اللهي ها وارد ميدان شدند. مسئولين متاسفانه خيلي دير آمدند. البته يك عده كه نيامدند. اين ها در تاريخ ثبت است. كسي كه مي خواهد انكار كند روزنامه هاي آن روزها را ببيند. شما داستان كربلا را هم ببينيد. كساني هستند كه روز يازدهم آمدند. با نيامدنشان چه فرقي داشت. طرف دلش را خوش كند كه ما آمديم.
 
البته برخي خيال مي كنند كه سكوت در اين مواقع بهتر است. در اين صورت بايد به تمام كساني كه براي ياري اميرالمومنين (ع) نيامدند «ماشاا...» گفت. يا كساني كه در زمان امام حسن سكوت كردند. مخصوصاً كساني كه نخبه اند، روي آن ها حساب مي شود و تريبون در اختيار دارند.

 رجانیوز

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: برچسب‌ها: رایه الهدی , رایة الهدی , rayatehoda , rayatelhoda , ir , vhdi hgind , ,
:: بازدید از این مطلب : 2577
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
جمعه 1 دی 1391

 

 
میرزا محمّد شفیع شیرازی متخلص به وصال شیرازی متوفّی سال 1262 هـ. ق در شیراز از بزرگان شعرا و ادبا و عرفای عصر فتحعلی شاه قاجار بود. علاوه بر مراتب علمی، به تمام خطوط هفت گانه (نسخ، نستعلیق، ثلث، رقایم،ریحان،تعلیق،و شکسته) مهارتی به سزا داشته و کتابهای فراوانی نیز با خطوط مختلف نگاشته است. از جمله، اینکه 67 قرآن به خط زیبای خود نوشته است. بر اثر نوشتن زیاد چشمش آب می آورد و به پزشک مراجعه می کند، دکتر می گوید: من چشمت را درمان می کنم، به شرطی که دیگر با او نخوانی و خط ننویسی. پس از معالجه و بهبودی چشم، دوباره شروع به خواندن و نوشتن می کند تا این که به کلّی نابینا می شود. سرانجام با حالت اضطرار متوسل به محمّد(ص)و آل او می شود. 
 
شبی در عالم رؤیا پیغمبر اکرم(ص) را در خواب می بیند، حضرت به او می فرماید: چرا در مصائب حسین (و حسن) مرثیه نمی گویی تا خدای متعال چشمانت را شفاء دهد. در همان حال حضرت فاطمه زهرا(س) حاضر گردیده می فرماید: وصال! اگر شعر مصیبت گفتی اوّل از حسنم شروع کن؛ زیرا او خیلی مظلوم است.
 
صبح آن روز وصال شروع کرد در خانه قدم زدن و دست به دیوار گرفتن و این شعر را سرودن:
 
از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
آن طشت راز خون جگر باغ لاله کرد 
 
نیمه دوّم شعر را که گفت، ناگهان چشمانش روشن و بینا شد. آن گاه اضافه کرد: 
 
خونی که خورد در همه عمر، از گلو بریخت 
دل را تهی زخون دل چند ساله کرد 
 
زینب کشید معجر و آه از جگر کشید
کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد
 

متن كامل شعر:

از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد 

و آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد
 
خونی که خورده در همه عمر از گلو بریخت 
خود را تهی زخون دل چند ساله کرد
 
نبود عجب که خون جگر گر شدش بجام 
عمریش روزگار همین در پیاله کرد
 
نتوان نوشت قصه درد و مصیبتش 
ور می توان ز غصه هزاران رساله کرد
 
زینب درید معجر و آه از جگر کشید 
کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد
 
هر خواهری که بود روان کرد سیل خون 
هر دختری که بود پریشان کُلاله کرد
 
یا رب به اهل بیت ندانم چه سان گذشت
آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت
 
 


 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: برچسب‌ها: امام حسن , وصال , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2923
|
امتیاز مطلب : 49
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
نویسنده : گمنام
دو شنبه 20 آذر 1391

خبرگزاری فارس: سعید حدادیان گفت: در جبهه بودم که یک گلوله به پیشانی‌ام خورد، سریع زیر لب گفتم: «یا مولاتی یا فاطمة‌الزهرا(س) انا لله و انا ‌الیه راجعون»، منتظر بودم که هر آن، حور و پری به سراغم بیایند. اما مدتی گذشت و خبری نشد!


کمتر کسی پیدا می‌شود که نوای «یاد امام و شهدا، دل‌ رو می‌بره کرب‌وبلا»ی سعید حدادیان را نشنیده باشد.

او یکی از مداحان دلسوخته اهل‌بیت علیهم‌السلام و از شاگردان قدیمی منصور ارضی است. مقتل‌خوانی و روضه‌های باز حدادیان مشهور است و حال و هوای دیگری دارد. او بارها در محضر مقام معظم رهبری مداحی کرده که شب عاشورای امسال نیز از جمله آن‌هاست.

با سعید حدادیان در دفتر کارش کنار مسجد داشگاه تهران قرار گذاشتیم. یخ مصاحبه کمی دیر آب شد اما بعد از آن جان گرفت. با هم گفتیم، خندیدیم، همنوا شدیم و چشمی تر کردیم.

* ما چهار تصویر از «سعید حدادیان» در ذهن داریم: مداح اهل‌بیت علیهم‌السلام، شاعر آیینی، استاد دانشگاه و منتقد سیاسی. نظر خودتان چیست و ترجیح می‌دهید با کدام دیدگاه مصاحبه را آغاز کنیم؟

ـ همه عناوین عالم یک طرف، تنها عنوانی که امیدوارم در قیامت برای من لحاظ شود، نوکری سید‌الشهداء(ع) است. تمام صفات دیگر اگر در خدمت به نوکری این دستگاه بود خوب است والا لا!

اما استادی دانشگاه را خیلی لحاظ نکنید، چیز مهمی نیست، من هم استاد برجسته‌ای نیستم، یک مدرس بسیار رده‌پایین هستم.

در زمینه شعر هم، ادبیات فاخر این مملکت از شاعران ضعیف مثل من مستغنی است.

اما نقد سیاسی! عموم مردم ما منتقد سیاسی هستند. شما تا حالا تاکسی سوار شده‌اید؛ میوه خریده‌اید؟ همه کاسب‌ها، کارمند‌ها و دیگران از شمّ سیاسی بالا و قوه تحلیل فوق‌العاده برخوردارند. ما در ایران زندگی می‌کنیم، کشوری که به اخبار خود در جهان بسیار بسیار ارج می‌نهند. می‌توان گفت هر کسی که مخاطب اخبار 14 یا 20:30 است، یک منتقد سیاسی برجسته است. شما کجا در حال مصاحبه با من هستید؟ مسجد دانشگاه تهران، یعنی مرکز تحلیل بسیاری از مهم‌ترین اخبار و تحولات سیاسی. جوانان اینجا همه اهل گفت‌وگوی سیاسی هستند و قاعدتاً بنده هم همین‌طور!

البته اصحاب رسانه باید اشتباهات ما را تذکر بدهند، اما قطعاً هیچ کسی قصد جلوگیری از امر به معروف سیاسی و نهی از منکر سیاسی را نخواهد داشت. مبانی حضرت امام(ره) روشن است، امام امت می‌فرماید: ما ملت گریه سیاسی هستیم.

پس اصلاً نفس روضه‌خواندن من سیاسی است، قابل تفکیک نیست. قطعاً اگر مشکلی مقابل نظام باشد، در مجالسم آن را گوشزد می‌کنم. در واقع، در عرصه سیاست جلوی برخی انحرافات را گرفته‌ام و هزینه آن را هم پرداخته‌ام.

* مثلاً چه مواردی؟

مواردی هست از جمله:

1ـ شایعه ارتباط مستقیم بعضی افراد با امام زمان(عج) که موجب اخلال در معنویت حاکم بر جامعه می‌شد، با خروش ما دفع شد.

2ـ این رؤیا و خیال که بعد از فتنه 88، مردم بر اثر خستگی از فتنه در مقابل دستبرد، تحریف و تعدی به کلمات قصار و دیدگاه‌های امام امت بی‌تفاوت خواهند ماند، نقش بر آب شد.

3ـ این طرز تفکر که خطبه‌های نماز جمعه صرفاً نمایشی است، اثر وضعی در جامعه ندارد، تکلیف‌آور نیست و مردم به صورت پیوسته و خستگی‌ناپذیر، پشت عرصه سیاست نیستند رخت بر بست و تعصب دینی مردم به حوزه‌های علمیه و خروجی‌های سه‌گانه آن یعنی «ولایت فقیه-ولی فقیه، مراجع عظام و علمای ربانی، فضلا و طلاب عالی‌قدر» رخ نمود و به عرصه ظهور و بروز در آمد تا دشمنان روحانیت بدانند که در این مملکت جایی برای جولان آن نیست.

4ـ رویه استفاده از ادبیات موهن در بیان چگونگی زندگی انبیاء و ... منسوخ شد.

5ـ ثابت شد که بعضی از صاحب‌نامان در معنویت و اخلاق حاضرند از همه چیز خود برای دفاع از ارزش‌ها بگذرند و این یک تهدید جدی برای کسانی است که خدای ناکرده قصد ورود تخریبی به حوزه دین و انقلاب اسلامی را دارند.

 

* اگر موافق باشید از بحث سیاسی خارج شویم  و سراغ مبحث مداحی برویم که اصلی‌ترین وجه شماست. بسیاری از علاقه‌مندان شما می‌خواهند بدانند یک شبانه روز حاج سعید حدادیان در دهه اول محرم چگونه می‌گذرد؟

ـ با شروع ماه محرم، لشکری حداقل 20 تا 50 نفره به سراغ من می‌آیند و مدعی هستند که از شب اول محرم تا غروب روز عاشورا می‌توانند پابه‌پای من در تمام مراسم حضور یابند. من به عموم آنها می‌گویم که شما نمی‌توانید و ریزش خواهید داشت؛ و آنها مانند برگ خزان می‌ریزند... به حسب وظیفه، مجبور هستم صبح زود غرب تهران (مهدیه امام حسن مجتبی) باشم.

*** محرم روزی چهار ساعت بخوابم، شق‌القمر کرده‌ام 

* شنیده‌ایم هر روز محرم ساعت 3 بامداد بیدار می‌شوید؟

ـ بچه‌های آن نشریه‌ای که این موضوع را بیان کردند از دوستان بنده هستند اما متأسفانه این مطلب و نیم بیشتر آن مصاحبه، تحریف‌آمیز و حتی تحقیرآمیز بود. اساساً یاد ندارم که تا ساعت 3 بامداد در محرم خوابیده باشم؛ چون صبح زود باید بخوانم و اگر نزدیک خواندنم خوابیده باشم، صدایم فوق‌العاده می‌گیرد. همچنین استرس این را دارم که در مراسم فردا چه باید بکنم؟ برای همین خوابم نمی‌برد، از خوردن قرص‌های خواب‌آور هم قطعا پرهیز می‌کنم. از این رو شب‌ها معمولاً تا ساعت سه صبح بیدارم.

یعنی تا حالا یاد ندارم که تا ساعت سه صبح خوابیده باشم، ممکن است از ساعت 3 به بعد، نیم ساعت تا قبل از نماز صبح بخوابم، آن هم در هیئت! صبح از ساعت 6:30 شروع به دعا خواندن می‌کنم که تا ساعت 8 ادامه دارد و بعد از آن تا ساعت 9 و 10 پاسخگوی مردم هستم. حدود ساعت 11 هم به دانشگاه تهران می‌‌آیم و فرصتی برای خوابیدن ندارم. بعد از برنامه دانشگاه تهران، ساعت 14 تازه پشت میز کارم (در دفتر نهاد رهبری دانشگاه) و تا اذان مغرب پاسخگو هستم.

بعد از آن به حسینیه شهدای بسیج در شرق تهران می‌روم که معمولا تا ساعت 11 شب طول می‌کشد. حسینیه شهدای بسیج، حسینیه بسیار بزرگی است، فکر می‌کنم شب ششم یا هفتم امسال بود که حدود 8 هزار مطالبه‌کننده غذای نذری داشتیم. خوشبختانه جلساتمان در شرق و غرب تهران، امکان پذیرایی از 10 هزار سوگوار وجود دارد و از نظر خدمات و فضا، مشکل نداشته‌ایم، حتی امسال 25 هزار نفر در روز عاشورا سر سفره سیدالشهداء(ع) مهمان بودند که تعداد کمی نیست!

عموماً در دهه اول محرم و در 24 ساعت شبانه‌روز، بین دو تا سه ساعت می‌خوابم. اگر بتوانم در روز، چهار ساعت بخوابم، شق‌القمر کرده‌ام! چون میان برنامه‌ها هم باید برای تنظیم و انتخاب شعرها، نوحه‌ها و روضه‌ها وقت بگذارم.

*** سخت‌ترین مجالس مملکت به گردن من می‌افتد

* تا حالا شده است که به خاطر کم‌خوابی زیر سرُم بروید؟

ـ امسال سخت‌ترین سال روضه‌خوانی من بود، به مسئولان دانشگاه تهران گفتم مرا در پنج روز اول معاف کنند، بدنم کشش ندارد. قبول نکردند و این چند روز که آمدم، به شدت بیمار بودم و این بیماری بسیار اذیتم کرد، هیچ وقت این قدر آمپول نزده بودم اما سخت‌‌جانی کردم تا وقفه‌ای در برپایی مجالس نیفتد.

جالب اینجاست که بدانید سخت‌ترین مجالس مملکت نیز به گردن ما می‌افتد. همه بعد از محرم استراحت می‌کنند اما شب پنجشنبه (13 محرم) با من تماس گرفتند و گفتند صبح فردا، مراسم وداع تهرانی‌ها با ضریح امام حسین (ع) است، باید بیایی. هیچ مداح عاقلی نمی‌رود، باید جنون داشته باشد و من رفتم.

حساب کنید دهه محرم، صبح، ظهر و شب می‌خواندم در حالی که از نظر فنی، یا باید «بعد از ظهر و شب» یا «شب و صبح زود» باشد. اما من نمی‌توانم نه حسینیه شرق، نه مهدیه غرب و نه ظهر مسجد دانشگاه را رها کنم.

اگر یک مطلبی را به شما عرض کنم، خنده‌تان خواهد گرفت! چند روز مانده بود به ماه محرم، نوحه‌ای را برای مادران شهدا می‌سرودم، آنقدر گریه‌ام گرفت که مریض شدم! گریه‌ای که مرا یاد «مادر شهید چهره‌خند» و مادر دیگر شهدا انداخت. واقعاً مریض عاطفی شدم، آدمی نیستم که بخواهم برای دنیا گریه کنم اما یاد مادران شهدا بودم و به گریه افتادم، گریه‌ای که دنیوی نبود.

 

 

*** مادری که حاضر نشد خانه‌اش را به خاطر فرزندش شهیدش عوض کند

* پس «حاج رحیم» برادر شهید چهره‌خند را هم می‌شناسید؟

ـ بله، حقیقتاً شعر نوحه را به نیت مادر رحیم گفتم. چون به خاطر دارم اولین دسته‌ای که راه انداختیم 8 -9 سال بیشتر نداشتیم و من وسط دسته نوحه می‌خواندم. شام غریبان بود، بچه‌های محل (نازی آباد) هم بودند، به خودم آمدم دیدم جمعیت زیادی دورمان جمع شده است. آن زمان هیئت نداشتیم برای همین به برادرم گفتم برو یک جایی را پیدا کن، ما که نمی‌توانیم توی خیابان باشیم! جالب این که کسی که در را به روی ما باز کرد و پذیرای هیئت ما شد، مادر حاج رحیم بود. چادرش را به دور کمرش بسته بود و تا شنید داریم می‌آییم، بساط پذیرایی را فراهم کرد و همه با شیر داغ پذیرایی شدیم. آن زمان فقط دو نوحه حضرت رقیه و حضرت ابوالفضل(ع) بلد بودم. آنها دل به نوحه داده بودند و خوب گوش می‌کردند. یادش بخیر، آن مادر الآن در قید حیات نیست.

* ان‌شاءالله که آن دنیا همنشین اولیاء باشند. درباره خود شعر بگویید.

ـ ان شاءالله. نمی‌دانم چه شد که با وجود مشغله کاری قبل از محرم، حسّم گرفته بود که یک شعر نیمایی هم برای این مادر شهید بگویم. جالب است بگویم روز دوم محرم این شعر را در دانشگاه خواندم؛ دکتر آل‌بویه، آقای مظفری، آقای خوش‌چشم و دیگر اساتید دانشگاه همگی نشسته بودند. آقای مظفری می‌گفت: «آپارتمانی 180 متری برای مادرم خریده‌ام اما نمی‌رود آنجا ساکن شود و می‌گوید: من کوچه‌ای را که شهیدم در آن بوده و زندگی کرده است، رها نمی‌کنم.»

 

*** چروک دست‌هایم را به تسبیح نماز صبح بوسیدی/ نپرسیدی که با من چاک چاک زخم‌های تو چه‌ها کرده‌!

* این شعر را برای ما هم می‌خوانید؟ البته اگر ممکن است با حس و حال خودتان، چون می‌خواهیم صدایتان را هم به مصاحبه الصاق کنیم.

ـ از این کوچه نخواهم رفت/ به نام تو سر این کوچه سر چشمه است/ شکیبایی چشمان مرا هر صبح می‌شوید/ سپیده‌دم برایم باز، نان تازه آوردی تو با مایی!/ دل شب، نسخه‌ام را چفیه‌ات پیچید/ هوای تو دوباره از نفس‌تنگی نجاتم داد/ سحرگاهان که از تکرار سرخ سرفه‌ها خون گریه می‌کردم، برایم آب آوردی/ همین لیوان بالای سرم می‌گفت، با مایی!/ چروک دست‌هایم را به تسبیح نماز صبح بوسیدی/ نپرسیدی که با من چاک چاک زخم‌های تو چه‌ها کرده‌؟/ چه اسراری است که حتی در بهشت آسمان‌ها هم/ نوازش‌های مادر رنگ و بوی دیگری دارد؟!

 

البته این مرثیه برای اینکه از کارایی بیشتری برخوردار باشد، هنوز جای کار دارد. در واقع، شعر گفتن نیز دغدغه دیگری است که به نوبه خودش وقت‌گیر است.

 

* به نظر، در کنار دغدغه‌های‌ شعری، نوحه‌خوانی و دیگر مسایل،‌ نظم‌بخشیدن به مجالس را هم باید به وظایف شما اضافه کنیم.

ـ بله، متأسفانه آدم‌های کنار من هم زود به زود مریض می‌شوند و هر روز می‌بینیم که یکی از آنها نمی‌تواند در مجلس آن روز شرکت کند. با توجه به اینکه مسئولیت‌ها را تقسیم کرده‌ام و بر اساس این تقسیم‌‌بندی فکر می‌کنم فلانی روز تاسوعا و دیگری روز عاشورا بیاید، بهتر است اما با نیامدن هر کدام از این افراد، مسئولیت آن فرد ناخودآگاه به دوش خودم می‌افتد.

علاوه بر این مسائل، 30 مجلس ماه محرم را هم اضافه کنید. یک مجلس بیت‌رهبری، دو مجلس تاسوعا و عاشورا نزد آیت‌الله خوشوقت (در خیابان شریعتی) و چند مجلس متفرقه دیگر هم وجود دارد.

*** تصنیف‌واره‌هایی که محمدحسین امسال خواند، واقعا ارزشمند بود

* فرزندتان «محمدحسین» هم در همه این مجالس همراه شماست؟

ـ یک توفیق بسیار بزرگی که امسال داشتم این بود که متوجه شدم آقا محمد حسین، اعتقاد و اعتمادش نسبت به سبک مدیریتی پدرش بالاتر رفته، یقینش بیشتر شده و در ارزیابی‌اش به یک رشد کاملی رسیده است. او متوجه این مطلب شده است که اگر می‌خواهد کنار من باشد، باید از اشعار سبُک پرهیز کند، چون نگاه مردم ما به شعر فوق‌العاده است.

به عنوان مثال، دهه اول امسال می‌خواستم یکی از مداحان جوان را مطرح کنم، برای همین شعر او را بازخوانی کردم. جالب اینکه به من گفتند از شما توقع داریم قصیده‌های فاخر بخوانی!

* محمد حسین هم شعرهای شما را می‌خواند؟

ـ خیر، مگر من چه قدر شعر می‌گویم؟ ما در محرم اشعار بسیاری را می‌خوانیم و شعر نوحه‌های اندکی از سروده‌های خودم است. پسرم امسال تصنیف‌واره‌هایی از سعید پاشازاده، محمد اسدالهی، سهراب افشاری و ... خواند که هر کدام از آنها واقعا ارزشمند بود. نمی‌خواهم بگویم عالی بود هنوز جای کار دارد اما برای این سن و برای آن جوان‌ها بسیار خوب بود.

* به سلامتی داماد هم که شده‌اند. می‌توانم بپرسم مهریه عروس خانم چقدر بوده؟

ـ 14 سکه بهار آزادی و 1372 شاخه گل نرگس، حج و عتبات عالیات هم هست.

* از بحث شعر خارج نشویم، اگر اشتباه نکنم زمانی هم برای حاج آقای ارضی شعر می‌گفتید؟

ـ سال 1363 بود، 19 سال بیشتر نداشتم که شعر «تو طبیب دل بیمار منی» را گفتم و چون حاج‌منصور مرا دوست داشت، شعرهایی که به ایشان می‌دادم واقعاً طور دیگری می‌خواند؛ نه اینکه بگویم من خوب بودم، اشتباه نشود! لطف اهل بیت به ایشان بود. در آن سال‌ها اشعار دیگری هم بود اما در دهه 70 من خیلی ساده شعر گفته بودم: «سلام من به مدینه، به آستان رفیعش» و حاج منصور لطف کرد، منت بر سر من گذاشت و به خاطر اینکه من را نیز داخل در ثواب کند، این شعر را خواند.

نوحه‌های حاج محمدآقا طاهری همه ماندگار هستند و شعر برخی ‌از این ماندگارها برای من است، از جمله: «استخاره، کردم امشب، تا بنوشم، می دوباره»، «اگر آن ماه نمونه، رخ خود را بنمونه»، «یاد آن روزی که آتش می‌کشید از در زبانه» و «الا ای همسفر، دمی آهسته‌تر، مرا با خود ببر». در واقع، اکثر نوحه‌های حاج محمدآقا در دهه 70، شعرش برای من است و سبک برای ایشان.

* پیش آمده است که نوحه‌ای با شعر شما گل کرده باشد و به خودتان بگویید: «سعید ای کاش این شعر را خودت می‌خواندی!»؟

ـ اصلاً و ابداً. ما این طوری نیستیم. همه می‌دانند که در نوحه‌خواندن از بین من و آقای طاهری، حتما آقای طاهری بهتر می‌خواند و در نوحه خواندن بین من و آقای کریمی، قطعاً آقای کریمی بهتر می‌خواند.

*** طراحی یک سبک خوب، کار بسیار سختی است

* اما هیچ‌کس مانند شما مقتل و روضه باز نمی‌خواند...

ـ نه اینطور نیست، هر وقت حاج محمود و محمدآقا اراده مقتل‌خوانی کنند، مجبورند که نوحه ‌خوانی خود را کمتر کنند و قطعاً این عزیزان از من بهتر می‌خوانند.

* زیادی متواضعانه نیست؟ چون خیلی‌هامعتقدند روضه‌ای که حدادیان می‌خواند، چیز دیگری است. مخصوصاً که سعی می‌کند مستند باشد و از لهوف یا دیگر مقاتل می‌خواند.

ـ این کار، زیاد سخت نیست، کاری است که از آقای طاهری و کریمی هم بر می‌آید. کار سخت آن است که یک سبک خوب طراحی ‌شود که کار این دو بزرگوار است. شعر را هم اگر من نگویم، دیگری می‌تواند بگوید اما واقعاً طراحی سبک، دشوار است.

 

* ان‌شاءالله که حالا حالاها از خدا عمر بگیرید و نفستان گرم باشد. آن شعری که وصیت کرده‌اید روی سنگ قبرتان بنویسند، می‌خوانید؟

ـ چون شمع فروغ بزم یاران بودم/ چون پروانه پیک بهاران بودم

هرچند که روسیاهم اما چون ابر/ باران بودم همیشه باران بودم

رباعی «باران بودم» اشاره به این دارد که ابر، روسیاه است ولی اگر روسیاه است باران دارد. به نظرم مضمون زیبایی است.

*** کارکرد بالای اشعار غلامرضا سازگار نسبت به دیگر شعرا

* ‌از میان شعرای بنام، بیشتر به کدام شاعران علاقه‌مند هستید؟

- واقعاً یکی از قله‌های بی‌نظیر ادبیات آیینی جناب آقای علی انسانی است و این موضوع، چیزی از توانمندی‌های دیگران کم نمی‌کند. ما بزرگوارانی مثل آقای مجاهدی و جناب آقای سازگار را داریم. الحق والانصاف کارکرد شعر آقای سازگار نسبت به همه آقایان بیشتر است و در خواندن، از ما دستگیری می‌کند و از رتبه بسیار بالایی برخوردار است. آقای مؤید همین‌طور و آقای حسان که واقعاً پدر ادبیات آیینی ما به شمار می‌رود و بیشتر شعرهایی که من در جوانی حفظ کردم، از جناب آقای چایچیان بوده است.

البته شعرای آیینی دیگری هستند که دوست دارم از آنها نیز نام ببرم. جناب آقای «حیدر توکل» شاعر خوبی است که زحمات بسیاری را در زمینه شعر، نوحه، مدح و مصیبت داشته و نیروی بسیار قوی محسوب می‌شود. آقای شریف در کاشان و آقای سیدمحسن حسینی در تهران نسلی از شاعران هستند که گمنام مانده‌اند. آقایان محسن طاهری و مرتضی تاری نیز شعرهای خوبی سروده‌اند و جا دارد یادی هم از برادر عزیزم آقای مهدی ریاحی داشته باشم که از شاعران بسیار خوب آیینی در دوران معاصر است و زحمات زیادی را در هیئآت و جلسات عزاداری کشیده است.

در میان جوان‌ترها افرادی مانند لطیفی و رضا جعفری، و همچنین شاعرانی در زمینه ادبیات معاصر داریم که سخت‌کوش بوده و آثار آنها برکاتی داشته است و آقایان لطیفیان، محسن عرب‌خالقی، حسن لطفی، مهدی زنگنه، سلیمی و رستمی از این جمله هستند.

 

*** «ارضی، انسانی و سازگار»؛ اساتید سرمشقی حدادیان

* با شنیدن هر یک از این اسامی، چه کلمه یا عباراتی به ذهن شما می‌رسد؟

منصور ارضی: خدای عشق و عاشقی، پیر عشق، دلِ دل [با خنده]؛

علی انسانی: آتش‌پاره‌ای از دل سوزان حضرت زهرا(س)؛

غلامرضا سازگار: زلال مدح و زبور مرثیه؛

محمدرضا طاهری: دل من است که روی زمین راه می‌رود و در آسمان‌ها دیده می‌شود؛

محمود کریمی: جان من است اندر رکاب ابوالفضل(ع)؛

علی قربانی (حاج قربان): قربانش بروم [با خنده]؛

عبدالرضا هلالی: آتش‌‌پاره‌هایی هستند که نمونه آن را کم سراغ دارم، این‌ها از مجنون‌های سیدالشهداء(ع) هستند که من خیلی دوستشان دارم، حتی می‌توانم بگویم با علما در ارتباط هستند، چه آقای هلالی باشد چه بهمنی و سیب‌سرخی و مقدم و حسن حسین‌خانی. من به تمام آنها به چشم استاد می‌نگرم و از تمام آنها نکته یاد می‌گیرم و مانند اولادم محمدحسین دوستشان دارم اما نه فقط محمد‌حسین بلکه من حسین طاهری را نیز بسیار دوست دارم و به چشم استاد به او نگاه می‌کنم.

استاد سرمشقی من، همان سه بزرگواری هستند که ابتدا نام بردید: حاج منصور، حاج علی آقا انسانی و حاج آقا سازگار. البته حتما اولویت اول با حاج منصور است ضمن اینکه بنده پای درس حاج علی آقا انسانی کم ننشسته‌ام شاید بعضی از افراد ادعای شاگردی داشته باشند اما من واقعا یک سال هر جمعه به منزل ایشان رفته‌ام، روضه عاشورا خوانده‌ام تا ایشان شنیده، نظر دهد و نظرات ایشان هم کاملا درست بود، یعنی حاج علی آقا به عنوان استاد ‌کار به من گفت: شما در زمینه دعا و روضه‌خوانی موفق‌تر خواهی بود. اکنون هم دیگران چنین نظری نسبت به بنده دارند.

همچنین یکشنبه‌ها با آقای سازگار می‌رفتیم منزل حاج منصور و با ایشان فقط مقتل می‌خواندیم و کار را به صورت کلاسیک پیگیری می‌کردیم. اینها به جای خود، اما سلوک این بزرگواران هم خیلی مؤثر است. هر زمان که به سراغ حاج منصور ارضی می‌رفتیم، می‌دیدیم که سجاده‌اش پهن است و ما را نیز برای امام حسین(ع) می‌گریاند. حدیث تازه‌ای از امام حسین(ع) می‌گفت و یکی از تحفه‌های اهل بیت(ع) را بیان می‌کرد.

نگرش من به جوان‌ها همین طور است، بعضی‌ها یک سال می‌گویند ما شاگرد فلانی هستیم اما می‌بینیم با او که قهر می‌کنند، سال بعد شاگرد فرد دیگری می‌شوند! یعنی اصلا فکر نمی‌کنند که این مسائل انباشته شده و تاریخ زندگیشان را تشکیل می‌دهد.

اگر آقای مقدم، هلالی، سیب سرخی می‌خواند و مورد توجه قرار می‌گیرد، این تأثیرگذاری به دلیل توجه به حضرت سید‌الشهداء‌(ع) است. منتها همه افراد، مراتبی دارند و امام حسین(ع) میان بهترین -که حاج منصور است- و بدترین -که من حدادیان هستم- را جمع می‌کند. باید نگاه‌ها، نگاه‌های تربیتی توأم با اغماض، تسامح و تساهل باشد.

*** فردی باتقوا و اهل علم باید در کنار مداحان حضور داشته باشد

* مرحوم «سید‌جواد ذاکر» را نیز در همین گروه قرار می‌دهید؟

ـ خدا رحمتش کند، توفیق نداشتم خدمت سید‌جواد برسم چرا که در شهرستان بود. او جوان عاشقی بود، آنهایی که برخی از مطالب را پخش کردند نباید پخش می‌کردند. این نکته هم خیلی مهم است که در کنار مداحان باید اهل ورع و علم حضور داشته باشند و از آنها مواظبت کنند تا مداحان دچار اغراق نشوند. چون بعضی از اغراق‌ها و غلوها از دامنه شخصی و محدوده زندگی ما فراتر می‌رود و ممکن است اشکالی را در جهان اسلام و یا حتی کل جهان به وجود آورد.

* برخی حاشیه‌ها، نتیجه عملکرد دور و بری‌هاست. تاکنون اتفاقی رخ داده که موجب شود با پامنبری‌های خود یا به اصطلاح «مجلس‌گرم‌کن‌ها» برخورد کرده باشید؟

ـ من هیچ‌ وقت نمی‌گویم «دیگر نیا»، ما نمی‌گوییم چون مریض هستی بیمارستان نیا! چرا که بیماران باید بروند بیمارستان، محلی که بیماران دور هم جمع می‌شوند.

 

*** عالمان ربانی انسان را سرخط نگه می‌دارند

* منظور از اینکه یک نفر اهل ورع باید کنار مداحان باشد و آنها را ارشاد کند، چیست؟

- ما 5 ـ 6 تا مراقب می‌خواهیم. یکی از این مراقب‌ها خداوند است، مراقب بعدی امام زمان ارواحنا له الفداء است که بخواهیم موارد را به ما گوشزد ‌کند نه اینکه بگوییم ما امام زمان(ع)‌را می‌بینیم نه ایشان بلکه اسباب را فراهم می‌کند که ما مورد نقد صحیح قرار بگیریم.

قرآن کریم نیز از دیگر مراقبان است که ما با خواندن قرآن، متوجه عیب‌هایمان می‌شویم. در مرحله بعدی استاد، مؤثر است اگر فرد در محضر عالم ربانی نباشد کم کم نوع پوشش، سبک زندگی و ماشین و ... تغییر می‌یابد.

بنابراین آنچه که انسان را سرخط نگه می‌دارد، حضور عالم ربانی است و رفتار، گفتار و منش انسان را به لحاظ مادی و معنوی بررسی می‌کند. از این مرحله هم بگذریم ما به یک رفیق خوب احتیاج داریم رفیق خوب، چاپلوس نیست و نقاط ضعف را به انسان متذکر می‌شود اما به زبان خوش. مجلسی نیست که تمام شود و من نپرسم خوب بود یا نه؟ با اینکه خودم کارشناسم اما از چند نفر می‌پرسم و در این پرسش و پاسخ‌ها چیزهای خوبی نصیبم می‌شود که موجب موفقیت در مراحل بعدی می‌شود و آرامش و پختگی کم کم به دست می‌آید.

*** برای امام حسین(ع) کم خواندم و کم سینه زده‌ام

* زیباترین، دلنشین‌ترین و گل سر سبد نواهای سعید حدادیان کدام است؟ یاد امام و شهداست؟

ـ حتماً این نوحه و دیگر نوحه‌ها هم هست اما یک خواندن‌های 2 ـ 3 نفره‌ای در حرم امام رضا و کربلا داشته‌ایم که از همه بهتر است. در آن نواهایی که در جمع مردم بوده، مجلس‌داری هم لحاظ شده است. ضمن اینکه سی‌دی فروش‌ها هم در معروف‌کردن یک نوحه نقش مهمی دارند، یعنی شاید نوحه‌های خیلی زیباتری هم از یک مداح باشد که اصلا میان مردم شناخته‌شده نیست.

* از دفاع مقدس و «یاد امام و شهدا» صحبت شد. اگر اشتباه نکنم بزرگترین حسرت شما این است که چرا در جبهه شهید نشدید.

ـ نه یک حسرت دیگری هم دارم و آن اینکه برای امام حسین(ع) کم خوانده‌ام و کم سینه زده‌ام!

* به عنوان حسن ختام مصاحبه، اگر ممکن است خاطره‌ جالبی از دوران جبهه یا مداحی‌های آن زمان برایمان تعریف کنید؟

ـ یک بار در جبهه، تیر به پیشانی‌ام خورد، سریع زیر لب گفتم: «یا مولاتی یا فاطمة‌الزهرا(س) انا لله و انا ‌الیه راجعون» و منتظر بودم که هر آن، حور و پری به سراغم بیایند. بعد دیدم لحظاتی گذشته و هنوز زنده هستم. پیش خودم گفتم چه قدر طول کشیده و چرا شهید نشده‌ام؟! دست کشیدم به پیشانی‌ام، متوجه شدم مرمی فشنگ به پیشانی‌ام چسبیده و کمی آن را خراش داده است. آن زمان بود که متوجه شدم بُرد مفید گلوله تمام شده بوده و جانی برای کشتن نداشته است و واقعاً حسرت خوردم.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: برچسب‌ها: مصاحبه , حاج سعید , حدادیان , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 3291
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
نویسنده : گمنام
سه شنبه 30 آبان 1391

 

مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) گفت: «مختار» هیچ‌گاه به ظاهر در جبهه دشمن نرفت، آن موقعی هم که با فرزندان زبیر بود، از درونش، انتقام خون ابی عبدالله موج می‌زد، اما اشتباه کرد.

 آیت‌الله روح الله قرهی، مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) منطقه حکیمیه تهران به مناسبت آغاز دهه اول محرم به موضوع « تاریخ کربلا و یهود شناسی» می‌پردازد که در شب دوم محرم به «محوریّت باطل در عالم» اشاره کرد که در گزیده‌ای از آن در ادامه می‌آید:

 

*سپاهیان ابلیس

 

 

سپاه ابلیس دو نوع هستند که این، صراحت قرآن کریم و مجید الهی است که فرمود: سپاهش یا از جنس خود ابلیس «کانَ مِنَ الْجِنّ‏ّ»  و یا از جنس غیر ابلیس یعنی از خود انسان هستند، «مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاس‏»، این دو گروه به عنوان سپاه شیطان هستند که وسوسه می‌کنند.

«خنّاس» از «خنس» می‌آید؛ یعنی آن چیزی که نگرش درونی او را می‌بیند و وقتی تمایلات درونی او را دید، به واسطه همان تمایلات درونی او را به انحراف می‌کشاند.

مثلاً تمایلات درونی کسی تقواست، مگر می‌شود شیطان از تقوا فریب بدهد؟ بله، چطور؟ این که جلواتی را نسبت به بعضی از امور تبیین می‌کند، آن هم به واسطه امر نفس انسانی.

*مقام مختار به هیچ یک از شهدای کربلا نخواهد رسید!

فرق حبیب بن مظاهر که در کوفه بود و ابی‌عبدالله(ع) را دعوت کرد، با سلیمان و یا مختار (گرچه مختار بعد توبه کرد و دل اهل‌بیت را هم شاد کرد)، در این بود که سلیمان و مختار خود را صاحب نظر دیدند.

لذا هیچ‌گاه درجه مختار به درجه شهدای کربلا نخواهد رسید، البته گفته‌اند: در این موارد، کسی را با کسی قیاس نکنید، من خودم هم معمولاً وقتی دوستان می‌گویند: مثلاً کدام عارف برتر است؟ می‌گویم قیاس نکنید، به من و شما ربطی ندارد، امّا این را از باب یقین عرض می‌کنم که هیچ‌گاه مختار ثقفی که دل اهل بیت را شاد کرد، مقامش به هیچ یک از شهدای کربلا نخواهد رسید و اتّفاقاً یک مقام بسیار بسیار دوری هم نسبت به شهدای کربلا دارد و علّت هم این بود که مختار خود را صاحب‌نظر می‌دانست.

مختار بد نرفت، مختار هیچ‌گاه به ظاهر در جبهه دشمن نرفت، مختار آن موقعی هم که با فرزندان زبیر بود، از درون وجودش، انتقام خون ابی عبدالله موج می‌زد، امّا اشتباه کرد! مختار وقتی دید مسلم بن عقیل به شهادت رسید، آن موقعی که می‌توانست سپاه خود را به سمت ابی‌عبدالله(ع) ببرد (که سپاه بزرگی هم داشت)، با دستی خود، خود را تسلیم کرد، چرا؟ چون خود را صاحب نظر می‌دانست!

مختار حبّ عجیبی به اهل بیت داشت، حبّ عجیبی به وجود مقدس امیرالمؤمنین، امام حسن مجتبی و ابی‌عبدالله(ع) داشت، امّا خود را صاحب نظر می‌دانست و مشمول «فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ» نشد.

پس مختار خود را صاحب نظر دید و تبعیّت نکرد، قرآن کریم می‌فرماید: «الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذی یُوَسْوِسُ فی‏ صُدُورِ النَّاسِ»؛ خنّاس از باب شهوت سراغ مختار نمی‌آید، مختار محبّ اهل‌بیت است امّا حبّ بدون تبعیّت دارد، چون احساس می‌کند که خودش صاحب نظر است، لذا وقتی احساس کرد صاحب‌نظر است، امام مجتبی(ع) را تنها گذاشت، وقتی احساس کرد صاحب نظر است، بعد از این که فهمید مسلم شهید شده، آن سپاه آماده را - که آماده بودن خیلی مهم است - برد تسلیم کرد، در حالی‌که می‌توانست به کربلا ببرد، امّا فکر می‌کرد که آن جنگ یک خونریزی و کشته شدنی بیجا و بی‌هدف است. به همین خاطر گفت: کینه‌ها را در سینه نگاه می‌داریم برای وقت دیگر!

کدام وقت دیگر؟! وقت الان است که باید تبعیّت کنی، «فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ» مهم است، نه فقط حبّ ظاهری به هادی که مختار بالجد محبّ بود.

عرض کردم که خود من موافق قیاس افراد نیستم، امّا مختار به هیچ عنوان با این که قلب اهل بیت را شاد کرد، درجه هیچ یک از شهدای کربلا را ندارد، چون به موقع نفهمید، چرا به موقع نفهمید؟ چون تبعیّت نداشت و احساس کرد که من خودم صاحب نظرم.

لذا مختاری که شاد کننده دل اهل‌بیت بود، درجه‌اش فرسنگ‌ها با شهدای کربلا فاصله دارد! گرچه قیام کرد امّا حتّی قیامش هم موقعی بود که خودش احساس کرد باید قیام کند که این همان «الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ» است.

*دو مطلبی که باید از شیطان بیاموزیم!

این را اولیاء الهی گفتند، گفتند: دو چیز را از شیطان یاد بگیرید، یکی این که شیطان، خستگی‌ناپذیر است و ابداً خسته نمی‌شود و دیگر این که همّت بالا دارد، قرآن می‌فرماید: حتّی می‌خواهد به آن بالاها هم برود که با شهاب مبین او را به آن طرف پرتاب می‌کنند .

*خوارج، چرا خوارج شدند؟

از روز اول که این آیه آمد و گفت بروید، «قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»، فرمود: من رهایتان نمی‌کنم. می‌دانم ابلیس قسم خورده امّا منِ خدا هم که شما را رها نمی‌گذارم، هادی می‌فرستم. منتها این تبعیت مهم است «فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ». لذا این که بگوییم حالا یک چیزش را می‌پذیریم و یک چییزش را نمی‌پذیریم، به درد نمی‌خورد، تبعیّت باید به طور کامل باشد.

خوارج چرا خوارج شدند؟ آیا خوارج آدم‌هایی بودند که مثلاً شراب‌خوار بودند؟! به خدا قسم اگر کسی بخواهد بگوید خوارج شراب‌خور بودند، عذاب می‌شود. ابداً این طور نبودند. آن‌ها اهل عبادت و اهل سجده و اهل نماز شب بودند. امّا ولو عابد هم بودند ولی «کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»  از هر حیوانی، حیوان‌تر بودند - می‌ترسیم فردای قیامت، حیوانات جلوی ما را بگیرند و بگویند: ما که از اوّل حیوان بودیم، شما که آدم بودید، چه گلی بر سر خلقت که هیچ، بر سر خودتان زدید!!! -

*شیطان و آرزوی گمراهی همه انسان‌ها حتّی اولیا!/واکنش شیطان به رحلت آیت‌الله سبزواری

آیت‌الله آسیّد عبدالاعلی سبزواری که چندین سال پیش - بعد از آیت‌الله خویی - در نجف اشرف مرجع شدند و یک سال هم بیشتر مرجع نبودند که غریق رحمت الهی شدند، یکی از عرفا بیان می‌کرد: وقتی ایشان رحلت کردند، صدای نعره شیطان را شنیدم که گفت: نشد! بعد قهقهه زد و گفت: خوب شد رفت!

فارس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: برچسب‌ها: مختار , شهدای کربلا , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2661
|
امتیاز مطلب : 48
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
نویسنده : گمنام
یک شنبه 23 مهر 1391

احساس وظیفه برای مدیریت کشور، ضد غفلتی است که دشمن به دنبال القاء آن است/ باید به جایی برسیم که جویندگان علم، زبان فارسی را بیاموزند


حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در چهارمین روز از سفر به استان خراسان شمالی (شنبه) با حضور در شهرستان دارالقرآن، اسفراین، در جمع دهها هزار نفر از مردم این شهر كه ساعت ها در ورزشگاه تختی در انتظار ایشان بودند، حضور یافتند.

رهبر انقلاب اسلامی در جمع مردم اسفراین ضمن اشاره به راههای حفظ و تقویت شور و نشاط و سرزندگی در كشور برای ادامه مسیر پیشرفت، به تبیین دو شاخص مهم پیشرفت یعنی "اعتماد به نفس ملی" و "عدالت" پرداختند و تأكید كردند: ملت ایران امروز با احساس قدرت و توانایی، در یك عرصه رویارویی بزرگ جنگ اراده ها با دشمنان پیشرفت كشور، قرار دارد و آنچه كه در این نبرد اراده ها تعیین كننده خواهد بود، حفظ عزم و اراده مستحكم، بصیرت و روشن بینی، وحدت مردم و اتحاد كلمه  مسئولان، وظیفه شناسی آحاد مردم، و مغرور نشدن و غفلت نكردن از كید دشمن است.
 
حضرت آیت الله خامنه ای درخصوص شور و نشاط و سرزندگی ملت بعنوان زمینه مهم پیشرفت، خاطر نشان كردند: این سرمایه بزرگ را باید حفظ كرد و نگذاشت عوامل گوناگون آنرا تضعیف كنند و یا از بین ببرند.
 
ایشان هدف اصلی امپراطوری خبری غرب را القای یأس و نا امیدی در میان مردم بویژه جوانان دانستند و افزودند: بدخواهان ملت ایران به خوبی میدانند كه شور و نشاط و سرزندگی موجب حركت و كار و تلاش میشود، بنابراین بدنبال خاموش كردن این شعله فروزان و زمینه سازی برای روحیه خمودگی و درنهایت ایجاد عقب ماندگی در كشور هستند.
 
رهبر انقلاب اسلامی تأكید كردند: بزرگداشت سرداران و رزمندگان شهید دفاع مقدس كه در سخت ترین عرصه ها وارد میدان شدند یكی از مواردی است كه میتواند شور و نشاط نسل جوان كنونی را دو چندان كند.
 
حضرت آیت الله خامنه ای در مقوله "شور و نشاط و سرزندگی" جوانان، به موضوع مواد مخدر هم اشاره كردند و گفتند: باندهای مرموز بین المللی با توزیع مواد مخدر در كشور بدنبال تحمیل حالت تخدیر شدگی در جوانان هستند كه در كنار مسئولیت دستگاههای مسئول، روحیه نشاط جوانان ، موثرترین و مستحكم ترین عامل برای مقابله با این خطر بزرگ است.
 
ایشان در ادامه، به موضوع پیشرفت و متوقف نشدن حركت رو به جلو اشاره كردند و افزودند: پیشرفت حد و مرزی ندارد و باید آنقدر ادامه پیدا كند تا ملت ایران در جهات گوناگون الگو شود.
 
رهبر انقلاب اسلامی با تأكید بر این كه رسیدن به این هدف، ممكن و شدنی است، خاطر نشان كردند: دشمن همواره به دنبال تلقین روحیه نگاه تحقیر آمیز به خود و دنباله روی از غرب است، در حالیكه تاریخ ملت ایران نشان میدهد این ملت، در دوره هایی، در عرصه های مختلف پیشرو بوده است.
 
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: با همت جوانان، رسیدن مجدد به آن جایگاه، قطعا امكان پذیر است و همانگونه كه قبلا خطاب به جوانان دانشگاهی و نخبه تأكید كردم، ایران باید با تلاش و پشتكار جوانان به جایگاهی برسد كه هر فردی كه بدنبال تازه های علمی است، مجبور باشد زبان فارسی را فرا بگیرد.
 
ایشان تأكید كردند: جوانان و نخبگان علمی، سیاسی و فرهنگی، این آینده را آینده ای قطعی و حتمی بدانند و برای رسیدن به آن برنامه ریزی و كار و تلاش كنند.
 
رهبر انقلاب اسلامی بعد از بیان پیشرفت مورد نظر برای نظام اسلامی، به تبیین شاخص ها و همچنین بررسی میزان پیشرفت كشور بر اساس این شاخص ها پرداختند.
 
عزت ملی و اعتماد به نفس ملی اولین شاخصی بود كه حضرت آیت الله خامنه ای به آن اشاره و خاطر نشان كردند: با در نظر گرفتن این شاخص، ملت ایران پیشرفت زیادی كرده است و اگر امروز مسئولان كشور در عرصه های بین المللی، با اعتماد به نفس كامل سخن میگویند، ناشی از اعتماد به نفس ملت است.
 
ایشان تأكید كردند: این اعتماد به نفس ملی، به بركت اسلام بوجود آمده است و به هر میزان كه عمل به اسلام و احكام آن بیشتر باشد، اعتماد به نفس ملی افزایش خواهد یافت.
 
رهبر انقلاب اسلامی، عدالت را یكی دیگر از شاخص های پیشرفت دانستند و افزودند: در منطق اسلام، پیشرفت بدون عدالت، پیشرفت واقعی نیست.
 
حضرت آیت الله خامنه ای پیشرفت های مادی در غرب از جمله آمریكا را ظاهری و غیر واقعی خواندند و تأكید كردند: چنین پیشرفت های ظاهری كه در كنار آن فاصله های طبقاتی وجود دارد ناشی از اداره كشور با منطق سرمایه داری و لیبرال دموكراسی غربی است.
 
ایشان در خصوص وضعیت عدالت، به پیشرفت های كشور در توزیع منابع عمومی، ساخت زیر ساخت ها ازجمله جاده ها و بزرگراه ها، گسترش تحصیل علم، و ایجاد شرایط نسبتاً برابر برای بروز و ظهور نخبگان در مناطق مختلف اشاره كردند و افزودند: اگر شرایط كشور را با این شاخص بسنجیم، نسبت به قبل از انقلاب و یا بسیاری از كشورها پیشرفت كرده ایم اما اگر شرایط، با ایده آل اسلام مقایسه شود، عدالت موجود، تا نقطه مطلوب، فاصله زیادی دارد.
 
رهبر انقلاب اسلامی در جمع بندی این بخش از سخنان خود خاطر نشان كردند: ملت ایران اكنون در یك عرصه بزرگ رویارویی و نبرد اراده ها قرار گرفته است كه در این عرصه، با وجود موانع متعدد طبیعی و تحمیلی، به هیچ وجه احساس ضعف و ناتوانی نمیكند و افق خود را برای رسیدن به پیشرفت های بیشتر، روشن، جذاب و شیوا می بیند.
 
حضرت آیت الله خامنه ای در خصوص عوامل تعیین كننده در جنگ اراده ها افزودند: عزم و اراده، بصیرت و روشن بینی، وحدت و وظیفه شناسی آحاد مردم، و اتحاد كلمه مسئولان و همكاری دستگاهها، عناصری هستند كه میتوانند ملت ایران را به جایگاه شایسته پیشرفت خود برسانند.
 
ایشان با اشاره به برنامه ریزی و تلاش گسترده بدخواهان برای جلوگیری از ادامه پیشرفت ملت ایران، تأكید كردند: همانگونه كه توطئه های دشمنان از ابتدای انقلاب اسلامی تاكنون ناكام ماندند، در این مقطع نیز همه مكرها و كیدهای آنها به شكست خواهد انجامید.
 
رهبر انقلاب اسلامی 33 سال ناكامی معارضان نظام اسلامی برای به زانو در آوردن ملت ایران را نشان دهنده قوت روزافزون این نظام و ملت دانستند و خاطر نشان كردند: البته این موضوع نباید موجب غرور شود و ما را از مكر و حیله دشمن غافل كند.
 
حضرت آیت الله خامنه ای خطاب به مسئولان گفتند: قوی باشید اما دشمن را ضعیف نپندارید و از او غافل نشوید زیرا دشمن از راههای گوناگون وارد میشود و باید هوشیار بود.
 
ایشان همچنین با اشاره به رتبه نخست مردم اسفراین در كشور، در میزان مشاركت در انتخابات خاطر نشان كردند: این احساس وظیفه نسبت به آینده كشور و مدیریت آن نشان دهنده آگاهی و بصیرت مردم این منطقه و روحیه بسیار ارزشمندی است كه باید در سراسر كشور حفظ و تقویت شود.
 
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: البته بنده در روزهای آینده مطالبی را در خصوص انتخابات ریاست جمهوری بیان خواهم كرد.
حضرت آیت الله خامنه ای گسترش روحیه مصرف كالاهای داخلی را یكی دیگر از نیازهای ضروری كشور برشمردند و تأكید كردند: ترجیح نشانها و كالاهای خارجی بر تولیدات داخلی، روش و روحیه نادرستی است، زیرا حمایت واقعی از تولید ملی در گرو گسترش روحیه مصرف كالاهای داخلی است.
 
ایشان افزودند: اگر از تولید ملی حمایت شود بسیاری از مشكلات اقتصادی همچون بیكاری و تورم برطرف خواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود ضمن ابراز خرسندی فراوان از سفر به شهرستان كهن اسفراین، به سابقه برجسته علمی، فرهنگی و تاریخی این شهر و همچنین شهرت آن به دارالقرآن اشاره كردند و افزودند: شهر اسفراین با چنین سابقه ای و با استعدادهای طبیعی و انسانی خود می تواند بار دیگر خاستگاه بزرگان و اندیشمندانی باشد كه كشور به آنها افتخار كند.
 
حضرت آیت الله خامنه ای با یادآوری ظرفیت های كشاورزی، دامداری و صنعتی اسفراین خاطرنشان كردند: البته در این شهر مشكلاتی هم موجود است كه باید با همت مسئولان بر طرف شود و یكی از اهداف این سفر نیز همین موضوع است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , اجـــتماعــــــی , ,
:: برچسب‌ها: اسفراین , رهبرانقلاب , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2577
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
یک شنبه 23 مهر 1391

بدون حضور روحانیت، انقلاب اسلامی، هیچ گاه به پیروزی نمی رسید/امروز همانند جنگ احزاب ملت در مقابل فشارها ایستاده است

 

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی(چهارشنبه) در دیدار علماء، فضلا، روحانیون و طلاب استان خراسان شمالی، با اشاره به تفکیک ناپذیری روحانیت از نظام اسلامی و فرصت عظیمی که پیروزی انقلاب اسلامی در اختیار روحانیت، برای گسترش معارف دینی قرار داده است، تأکید کردند: روحانیت و حوزه های علمیه باید با تلاش علمی مضاعف و مجهز شدن به معارف عمیق دینی و آشنایی با اندیشه های نو و ارتباط مستمر با نسل جوان بویژه دانشجویان، در جهت خدمت به نظام اسلامی و تقویت آن حرکت کنند.

 

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به مخاطبان گسترده و میلیونی ِروحانیون بواسطه تشکیل نظام اسلامی، افزودند: روحانیت و حوزه های علمیه سربازان این نظام هستند و هیچ گاه نمیتوانند خود را جدا از نظام اسلامی تصور کنند. 
 
ایشان هرگونه تفکری را که روحانیت را جدای از نظام اسلامی بداند، سکولاریسم خواندند و تأکید کردند: حوزه های علمیه نمی توانند سکولار و نسبت به نظام اسلامی بی تفاوت باشند.
 
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به فتوای مراجع محترم تقلید مبنی بر حرام قطعی بودن تضعیف نظام، خاطر نشان کردند: در حالیکه سیاست سرویس های امنیتی دشمنان نظام اسلامی اعم از امریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی، القاء وجود فاصله میان روحانیت و نظام است، هیچ روحانی نمیتواند خود را جدای از نظام اسلامی بداند.
 
حضرت آیت الله خامنه ای نظام اسلامی را نیز مرتبط با روحانیت دانستند و افزودند: بدون حضور روحانیت، انقلاب اسلامی، هیچ گاه به پیروزی نمی رسید زیرا روشنفکران و گروهها و احزاب غیر اسلامی، توانایی و نفوذ و مقبولیت روحانیت را در سطح کشور نداشتند. 
 
ایشان با اشاره به وظایف سنگین روحانیت در شرایط کنونی، پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) را اسوه روحانیت دانستند و خاطر نشان کردند: امروز نیز همانند شرایط جنگ احزاب در دوران پیامبر(ص)، همه دشمنان ملت ایران در سطح بین المللی و منطقه ای، دست به دست یکدیگر داده اند، تا ایستادگی و عزم راسخ این ملت را بشکنند اما همانگونه که در آن جنگ، مومنان به خود ترس و تردید راه ندادند، ملت ایران هم با تلاش برای افزایش قدرت و توانایی های خود، در مقابل فشارها ایستاده است.
 
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: در جنگ احزاب عده ای منافق و سست ایمان، مومنان را مورد عتاب و خطاب قرار میدادند که چرا کوتاه نمی آیید و سیاست خود را عوض نمی کنید اما یاران واقعی پیامبر(ص) در پاسخ به آنها می گفتند: ما از این فشارها تعجب نمی کنیم و نمی هراسیم و به راه خود ادامه خواهیم داد.
 
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: فشارها تا زمانیکه در مقابل خواسته دشمنان سر تعظیم فرود آورده نشود، ادامه خواهد داشت و تنها راه تأثیر نپذیرفتن از این فشارها ، قدرتمند شدن در ابعاد مختلف است.
 
ایشان مصداق قدرتمند شدن روحانیت را، درس خواندن عالمانه و تعمق در معارف دینی با نیت رسیدن به مدارج برجسته علمی دانستند و خاطر نشان کردند: روحانیت در کنار کسب علم باید همواره مقید به تدیّن، تهذیب اخلاقی، فرائض و نوافل، و تلاوت قرآن باشد.
 
رهبر انقلاب اسلامی ارتباط صمیمی و با روی خوش، با جوانان و پاسخگویی به سوالات و نیازهای فکری آنان را یکی از وظایف مهم روحانیون برشمردند و افزودند: لازم است روحانیون و ائمه جماعات، کانون های فرهنگی مساجد را با همکاری بسیج رونق بخشند و ضمن حضور تأثیرگذار در مساجد و نمازهای جماعت، معارف دینی و مناقب اهل بیت علیهم السّلام را برای مردم بیان کنند.
 
حضرت آیت الله خامنه ای در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به استعداد خیز بودن استان خراسان شمالی و یادآوری جایگاه برخی علمای برجسته این منطقه، خاطرنشان کردند: خراسان شمالی با چنین جایگاهی زمینه تأسیس یک حوزه ی علمیه ی کامل و دارای سطوح عالی را دارد.
 
ایشان علما و فضلای سراسر کشور بویژه خراسان شمالی را به هجرت از حوزه های علمیه قم و خراسان و شهرهای بزرگ، به مناطق خود توصیه کردند و افزودند: تنها راه ارتقاء کمّی و کیفی حوزه های علمیه کشور طرح هجرت است که باید بصورت عملی اجرا شود.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , اجـــتماعــــــی , ,
:: برچسب‌ها: امام خامنه ای , رایة الهدی , rayatelhoda ,
:: بازدید از این مطلب : 2820
|
امتیاز مطلب : 80
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
نویسنده : گمنام
یک شنبه 23 مهر 1391

زیارت امام رضا علیه السلام از زیارت امام حسین علیه السلام بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه السلام می روند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه السلام می آیند.

اگر حال داشتید به حرم بروید. زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخوانید.

هنگامی که از حضرت رضا علیه السلام اذن دخول می طلبید و می گویید:

أأدخل یا حجة الله؟ ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟

به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه السلام اذن دخول داده اند و وارد شوید.

اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.

بسیاری از حضرت رضا علیه السلام سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس، - هم همین طور -

کسی مادرش را به کول می گرفت و به حرم می برد. چیزهای عجیبی را می دید.

ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ماشاءالله! به تحقق پیوسته. یکی از معاودین عراقی غده ای داشت و می بایستی مورد عمل جراحی قرار می گرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا خواست او را شفا بدهد، شب حضرت معصومه علیهاالسلام را در خواب دید که به وی فرمود:

“غده خوب می شود. احتیاج به عمل ندارد!” ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته خواهر جوابش را داده است.

 همه زیارتنامه ها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. قلب شما- این زیارات را بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه السلام بشمرید. حضرت علیه السلام می دانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه السلام به کسی فرمودند: “از بعضی گریه ها ناراحت هستم!”

یکی از بزرگان می گوید، من به دو چیز امیدوارم:

اولاً قرآن را با کسالت نخوانده ام. بر خلاف بعضی که قرآن را آن چنان می خوانند که گویی شاهنامه می خوانند. قرآن کریم موجودی است شبیه عترت.

ثانیاً در مجلس عزاداری حضرت سیدالشهداء گریه کرده ام.

 حضرت آیت الله العظمی بروجردی رحمة الله مبتلا به درد چشم شدند، فرمودند:

در روز عاشورا مقداری از گِلِ پیشانی عزاداری امام حسین علیه السلام را بر چشمان خود مالیدم، دیگر در عمرم مبتلا به درد چشم نشدم و از عینک هم استفاده نکردم!

 کسی وارد حرم حضرت رضا علیه السلام شد، متوجه شد سیدی نورانی در جلوی او مشغول خواندن زیارتنامه می باشد، نزدیک او شد و متوجه شد که ایشان اسامی معصومین - سلام الله علیهم - را یک یک با سلام ذکر می فرمایند. هنگامی که به نام مبارک امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رسیدند سکوت کردند! آن کس متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان- سلام الله علیه و ارواحنا له الفداء- می باشد.

حرف آخر این که عمل کنیم به هر چه می دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.

در همین حرم حضرت رضا علیه السلام چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در رؤیا دید که به حرم حضرت رضا علیه السلام مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا علیه السلام را زیارت کردند.

روز بعد آن کس در بیداری به حرم مشرف گردید. ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت می باشد! حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از گنبد وارد حرم شدند و بر تختی نشستند و حضرت رضا علیه السلام را زیارت کردند. زیارت نامه می خواندند. همین زیارت نامه معمولی را می خواندند! پس از خواندن زیارتنامه از همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی شد و قیل و قال شروع گردید حال آیا حضرت رضا علیه السلام وفات کرده است؟

 حرف آخر این که:

عمل کنیم به هر چه می دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , امامت و ولایت , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله بهجت , رایة الهدی , امام رض علیه السلام , آداب زیارت ,
:: بازدید از این مطلب : 2750
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
جمعه 14 مهر 1391

معارف عمیق مهدویت ضامن سلامت و سعادت جامعه و فرد فرد انسان‌هاست، اعتقاد به بشارت‌های پیامبران گذشته و ائمه دین(ع) افراد با انگیزه و پرتوانی را در جامعه می‌تواند پرورش دهد، باور به حضور امامی ناظر بر اعمال، از جنبه فردی موجب پاک نگاه داشتن روح و پیراستن اعمال از زشتی‌هاست و از جنبه اجتماعی باعث هم‌دلی مؤمنان و ایستادگی در برابر ظالمان می‌شود، کارکرد وسیع و عمیق آموزه‌های مهدوی، جذابیت خاص موضوع را نشان می‌دهد، به همین دلیل، قشرهای مختلف جامعه پرسش‌های بسیاری در این موضوع دارند که لزوم پاسخگویی صحیح به آن‌ها از راهی مطمئن بر کسی پوشیده نیست.

پژوهشکده مهدویت در کتاب «مهدویت، پرسش‌ها و پاسخ‌ها» به برخی از شبهات این گونه پاسخ می‌دهد:

راه‌های تشخیص صدق و کذب دیدار افراد با امام زمان(عج)

*رؤیت حضرت به چند طریق امکان دارد و تشخیص صدق و کذب آن چگونه است؟

رؤیت حضرت در عصر غیبت کبرا به سه صورت ممکن است:

الف) در عالم خواب؛

ب) در حال مکاشفه؛

ج) در حال بیداری.

که در حال بیداری از نظر کیفیت و نحوه دیدار سه گونه دارد:

1 ـ دیدار با حضرت با عنوان غیرحقیقی؛ به گونه‌ای که دیدار‌کننده هنگام ملاقات و بعد از آن، هیچ گونه توجهی به شخص حضرت ندارد و ایشان در این دیدار، فردی عادی و ناشناس تلقی می‌شود، این رؤیت ممکن است برای بسیاری از افراد به طور تصادفی و ناشناس رخ دهد و حضرت با افراد برخورد داشته باشد، ولی هرگز او را نمی‌شناسند.

2ـ دیدار حضرت همراه با شناخت؛ یعنی شخص دیدار کننده حضرت را به هنگام دیدار بشناسد، این نوع رؤیت، بسیار اندک و انگشت شمار است؛ زیرا چنین رؤیتی با فلسفه غیبت منافات دارد و در عصر غیبت، اصل بر این است که حضرت از چشمان مردم پنهان باشد، مگر در مواردی که مصلحت مهم‌تری اقتضا کند و حضرت بنا به مصالحی خود را بشناساند که این نوع دیدار فو‌ق‌العاده اندک است؛

3ـ رؤیت حضرت در حال غفلت از حضور امام، یعنی شخص حضرت مهدی(عج) را ملاقات می‌کند، ولی در آن حال به حضور حضرت توجهی ندارد و وی را فردی عادی می‌پندارد، اما پس از ملاقات با توجه به دلایل و شواهد موجود، یقین پیدا می‌کند که وی امام عصر(عج) بوده است.

بیشتر تشرفاتی که در کتاب‌ها نقل شده است، از این نوع است و نشناختن نیز یا به دلیل غفلت شخص دیدار کننده در آن حال است و یا به دلیل اینکه حضرت در او تصرفات تکوینی و ولایی کرده و اجازه شناخت را به وی نمی‌دهد؛ ولی بعد از جدایی، از قراین دیگر قطع پیدا می‌کند که وی امام بوده است.

اما تشخیص صدق و کذب چنین رؤیت‌هایی، به دلیل یقینی و صدق گوینده نیاز دارد، چنین ادعاهایی از افراد ناموثق و بی‌تقوا پذیرفتنی نیست و اصل بر تکذیب مدعی چنین دیدارهایی است، مگر اینکه به صحت گفتار وی یقین داشته باشیم.

دلیل ناشناس بودن امام زمان(عج) در عصر غیبت

*چرا افراد هنگام ملاقات امام را نمی‌شناسند؟

زیرا غیبت که به معنای ناشناس بودن حضرت است، اقتضا می‌کند که دیگران حضرت را نشناسند، پس نشناختن حضرت در چنین ملاقات‌هایی طبق قانون غیبت بوده و دلیل نمی‌خواهد؛ زیرا ایشان در حال غیبت‌اند و نباید غیبت و ناشناس بودن، به ظهور و شناسایی تبدیل شود.

در عین حال با اینکه در زمان غیبت به دلایلی که موجب غیبت شده، امام مهدی(عج) باید از دیده‌ها مخفی باشند، ممکن است کسانی که مشکل بزرگی دارند یا به مقامات معنوی عالی دست یافته‌اند، به محضر آن حضرت شرف‌یاب شوند.

البته این شرف‌یابی می‌تواند متفاوت باشد، برخی حضرت را می‌بینند ولی نمی‌شناسند؛ گروهی می‌بینند و می‌شناسند و حضرت هم با آنان سخن می‌گوید؛ برخی او را می‌بینند و می‌شناسند و اجازه می‌یابند که با ایشان سخن بگویند، این تفاوت‌ها به دلیل اختلاف درجات معنوی افراد است.

در هر حال دلیل اینکه افراد کمی هنگام ملاقات، آن حضرت را می‌شناسند، آن است که شایستگی دیدن همراه با شناخت، در افراد کمی وجود دارد.

چرا نباید برای دیدن بقیة‌الله(عج) اصرار کرد

*آیا دیدن امام زمان(عج) دارای شرایط خاصی است و نصیب هر کسی می‌شود؟ و آیا ندیدن آن حضرت مصلحتی دارد؟

دیدن امام زمان(عج) در عصر غیبت کبری امکان داشته و اگر کسی توفیق یابد، سعادت بزرگی نصیبش شده است، اما همه سعادت این نیست که انسان شبانه‌روز تلاش کند و خواهان دیدن امام باشد، البته دیدن حضرت سبب نمی‌شود که انسان گناه نکند؛ زیرا برخی انسان‌های معاصر دیگر امامان(ع) با وجد دیدن امام معصوم باز هم گناه می‌کردند و حتی گاهی با آنها مخالفت می‌کردند.

دیدن حضرت تأیید بر کردار درست انسان نیست؛ اگر چه نصیب هر کس نمی‌شود، ندیدن حضرت هم دلیل بر خرابی اعمال نیست، بسیاری از بزرگان، علما و مجتهدان، امام زمان(عج) را ندیدند، ولی چه بسا افرادی که مسلمان هم نبودند، ولی چون به مقام اضطرار رسیدند، حضرت از آنها دست‌گیری کرده و از این جهت امام را دیده باشند.

مهم این است که اگر ما او را نبینیم، او ما را می‌بیند و همین اعتقاد برای ترک گناه کافی است.

احمد ‌بن حسن بن ابی‌صالح خجندی، مدتی در جست‌وجوی امام زمان(عج) شهرها را می‌گشت و بسیار جدی بود و اصرار داشت که به حضور آن حضرت مشرف شود، عاقبت نامه‌ای از طریق حسین‌بن روح به این مضمون برای حضرت مهدی(عج) نوشت: «دل من، شیفته جمال تو گشته و همواره در فحص و طلب تو می‌کوشم، تمنا دارم جوابی مرحمت فرمایید که قلب من ساکن شود و دستوری در این باره فرمایید».

جواب آمد: «هر کس در خصوص من جست‌وجو و تجسس کند، مرا می‌طلبد و هر کس مرا بیابد، به دیگران بنماید و هر کس مرا به دیگران بنماید، مرا به کشتن دهد و هر کس مرا به کشتن دهد، مشرک شود».

بنابراین احتمال دارد که به صلاح ما نباشد آن حضرت را ملاقات کنیم، چه بسا دیدار حضرت مایه عجب، تکبر و خودپسندی ما شود که خود مایه هلاکت انسان است.

نظر آیت‌الله بهجت درباره علت نقاب دیدار ما با امام زمان(عج)

*آیا اگر از گناه اجتناب کنیم و منتظر واقعی باشیم، امام زمان(عج) به ما سر می‌زند؟

قطعا گناه کردن، مهم‌ترین علت محرومیت از عنایات امام زمان(عج) است، امام مهدی (عج) نیز در توقیع شریفشان به شیخ مفید می‌فرماید: «ما را از ایشان(شیعیان) چیزی محبوس نکرده است، مگر گناهان و خطاهایی که از ایشان به ما می‌رسد و ما آن را ناخوش می‌داریم و از ایشان نمی‌پسندیم».

آیت‌آلله بهجت نیز بیان فرموده‌اند: اگر بفرمایید چرا به آن حضرت دسترس نداریم، جواب شما این است که چرا به انجام واجبات و ترک محرمات ملتزم نیستند؟ او به همین از ما راضی است؛ زیرا «اورع الناس من تورّع عن المحرمات»؛ پرهیزکارترین مردم کسی است که از کارهای حرام بپرهیزد، ترک واجبات و ارتکاب محرمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.

بنابراین اگر ما از گناه اجتناب کنیم و منتظر واقعی باشیم، به مقامی می‌رسیم که غیبت و حضور برایمان فرقی ندارد، امام سجاد(ع) به ابوخالد کابلی می‌فرماید: «ای ابوخالد! به درستی که مردم زمان غیبت حضرت مهدی(عج) آنان که معتقد به امامت هستند و در انتظار ظهور او به سر می‌برند، با فضیلت‌ترین مردم همه زمان‌ها هستند؛ به دلیل اینکه خداوند متعالی عقل و فهمی به آنان عنایت کرده که غیبت در نزد آنان به منزله ظهور و مشاهده گشته است».

از این رو، در حدیث دیگری امام جعفر صادق(ع) می‌فرماید: «هر کس دوست دارد که از یاران حضرت قائم(عج) شود؛ باید که منتظر باشد و در عین حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو مشغول شود».

بنابراین اگر کسی ترک گناه کند و منتظر امامش باشد، از یاران واقعی حضرت به شمار می‌آید، آن‌گاه اگر بزرگترین توفیق الهی او را دریابد، غیبت و و ظهور حضرت برایش تفاوت نخواهد داشت.

منبع:فارس

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله بهجت , رایة الهدی , عباس آباد , بیت المهدی , هیئت منتظران مهدی , امام زمان (عج) ,
:: بازدید از این مطلب : 2878
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 29 تير 1391

در این تصویر همه پسران امام خامنه ای در کنار مرحوم آیت الله مجتهدی دیده می شوند:

پسران امام خامنه ای + عکس دسته جمعی

اشخاص حاضر در این تصویر به ترتیب از سمت راست: «سید میثم، سید مصطفی، آیت الله مجتهدی تهرانی، سیدمجتبی و سید مسعود» می باشند.

معظم له اکنون دارای ۶ فرزند هستند. نام خانوادگی همسر ایشان«خجسته» است. نام دخترانشان بشری و هدی، و نام فرندان پسرشان سید مصطفی، سیدمجتبی، سیدمسعود و سیدمیثم است. دو تن از فرزندان پسر ایشان ۸ سال در جبهه‌های جنگ ایران و عراق حضور داشتند.

یکی از دختران ایشان همسر فرزند آیت الله محمدی گلپایگانی رئیس دفتر رهبری است که ضمن آراستگی به لباس شریف روحانیت و علم دین در دانشگاههای کشور نیز به تدریس متون حقوقی به زبان فرانسه اشتغال دارند و دختر دیگر ایشان همسر فرزند آیت الله باقری کنی از علمای تهران است.

سید مصطفی فرزند بزرگ ایشان با دختر آیت‌الله خوشوقت ازدواج کرده ‌است. سید مجتبی داماد دکتر غلامعلی حداد عادل است. سید مسعود نیز با فرزند آیت‌الله خرازی و خواهر صادق خرازی ازدواج کرده ‌است. سید میثم کوچکترین فرزند ایشان نیز به ازدواج دختر آقای لولاچیان از بازاریان متدین در آمده است.

مقام معظم رهبری همچون امام راحل فرزندان خود را از فعالیت های سیاسی و اقتصادی مبرا داشته و به ایشان توصیه کرده اند که در کارهای اقتصادی وارد نشوند.

حجت‌الاسلام و المسلمین احمد مروی “دامت برکاته” در این رابطه چنین بیان داشتند:ایشان چهار فرزند پسر دارند که هر چهار نفر، طلبه‌ و معمم هستند و حقیقتاً هم درس می‌خوانند. خوب هم درس می‌خوانند. من با اینها مأنوسم،این توفیق را دارم. اُنسی دارم، نشست داریم، صحبت می‌کنیم. یک بار ندیده‌ام که اینها راجع به پولی، امکاناتی و چیزهای از این قبیل صحبت بکنند. گویی افرادی معمولی هستند و پدرشان هم یک فرد معمولی است.

فرزندانشان بیشتر همین مسائل درس و بحث برایشان مطرح است و نگرانی‌هایی که نسبت به مردم و نسبت به زندگی طلاب و نسبت به قضایای دیگر دارند، همان دغدغه‌هایی است که خود آقا دارند این خیلی ارزش دارد که امکانات باشد و موقعیت فراهم باشد وهیچ اقبالی به آن نشان داده نشود. این خیلی ارزشمند است. برای خود حضرت آقا، همه رقم امکانات هست ولی هیچ اقبالی ما نمی‌بینیم. نه خودشان، نه خانواده‌شان!

قطعاً خود حضرت آقا دوست ندارند که بستگانشان و مخصوصاً آقازاده‌ها‌یشان در کارهای اقتصادی باشند، قطعاً این را آقا نمی‌پسندند.خود اینها هم، هیچ رغبتی و هیچ اقبالی ندارند. حالا به هر صورت این جور تربیت شده‌اند که هیچ اقبالی به این چیزها ندارند.

فرزندانشان بیشتر همین مسائل درس و بحث برایشان مطرح است و نگرانی‌هایی که نسبت به مردم و نسبت به زندگی طلاب و نسبت به قضایای دیگر دارند،همان دغدغه‌هایی است که خود آقا دارند. این که آنها برای خودشان دنبال آینده‌ای باشند‌ زندگی، مال، منال، پول، پس‌انداز‌ اصلاً وجود ندارد. اگر بود، من مطلع می‌شدم. چون خیلی با اینها مأنوسم. من چنین چیزی واقعاً در اینها ندیده‌ام.
.................................................................................................................


ويژه نامه «تداوم آفتاب» روزنامه جام جم مردادماه87 /:"احمد مروي" معاون ارتباطات حوزه اي دفتر مقام معظم رهبري:
 

آقا مصطفی‌ آقازاده بزرگ آقا‌ همان سال اول ازدواجشان كه طلبه‌ قم بودند ‌ الان هم قم هستند‌ خانه‌ای اجاره كرده بودند و مستأجر بودند - الان هم مستأجرند - ما را یك روز برای ناهار دعوت كردند. ما رفتیم منزل ایشان. یك سال از ازدواج ایشان نگذشته بود، ماههای اول ازدواج ایشان بود. ما هم یك گلدان معمولی خریدیم و رفتیم كه دست خالی نرویم. من واقعاً‌ تعجب كردم كه آیا این خانه، خانه‌ یك تازه‌داماد است؟! حالا نه خانه‌ فرزند رهبر انقلاب و مقام اول كشور، حتّی خانه‌ یك تازه‌داماد هم این نیست. یعنی یك خانه‌ تازه‌داماد، بالاخره یك زرق و برقی دارد؛ تا مدتها این زرق و برق خانه‌ تازه‌داماد و خانه‌ تازه عروس، هست. من توی خانه‌ اینها، واقعاً همان زرق و برق معمولی یك تازه‌داماد و یك تازه عروس را ندیدم. بسیار زندگی معمولی، دوتا فرش ماشینی، آن هم نه سه‌ در چهار‌ چون من دقت داشتم به این چیزها. دور و بر خودم را نگاه می‌كردم. حواسم بود و تا آنجا كه می‌توانستم، رصد می‌كردم اوضاع و احوال خانه را‌. دو تا فرش شش متری انداخته بودند، دور خانه هم موكت بود و دو‌ سه تا پشتی ابری معمولی، نه مبلمانی، نه زرق و برقی! زندگی ساده و خوبی در آقازاده‌های ایشان سراغ داریم.

من یک وقتی درمورد آقازاده‌‌های آقا فکر می‌کردم که اینها چرا این قدر به تعبیر بنده، بچه‌های خوبی هستند. از هر جهت، خیلی خوب تربیت شده‌اند. دیانت، پاکی، زهد، بی‌تعلقی به دنیا و عدم اقبال به مسائل دنیا و امکانات. ایشان در این موقعیتی هستند، که خیلی امکانات برایشان هست. برای کسانی که خیلی خیلی مراتب پایین‌تر هستند، بالاخره امکاناتی هست. برای اینها که در این مقام، در این رتبه هستند، خیلی امکانات برایشان بیشتر هست. امّا حقیقتاً ما نمی‌بینیم که از این امکانات استفاده بکنند.‌ یک علت آن، این است که هم خود آقا، هم خانواده‌ ایشان. یعنی این پدر و مادر، دو بال هستند برای رُشد و پرورش و تربیت فرزند. هم پدر، هم مادر، هر دو نقش دارند.

اگر یک بال شکسته باشد، آن رشد و آن پرواز را ما شاهد نیستیم، باید هر دو بال باشد و این را ما در زندگی حضرت آقا کاملاً احساس می‌کنیم. همان جوری که خود آقا مقید به زهد و سادگی و بی‌آلایشی و بی‌رغبتی به دنیا و زیورهای دنیایی هستند؛ ما همین را هم در مورد خانواده‌ آقا احساس می‌کنیم. یعنی همسر ایشان هم دقیقاً همین جور هستند. این دو نمونه‌ای که من عرض کردم، هر دوی آنها مربوط به خانواده‌ حضرت آقا می‌شد.


همین جور در مهمانی‌هایی که خانواده‌ آقا تشریف می‌برند، گاهی خانواده‌های ما هم هستند، می‌آیند تعریف می‌کنند که خانواده‌ حضرت آقا تقریباً جزو ساده‌ترین‌ها در این مهمانی‌ها‌، از نظر لباس و وضع ظاهری، هستند. آقازاده‌های حضرت آقا هم همین جورند.

 

پسر ارشد مقام معظم رهبری ، سیدمصطفی خامنه ای

سیدمصطفی پس از مراسم تدفین آیت الله بهجت(ره) در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها

 

...............................................................................

 

سید مجتبی خامنه ای

 

مجتبی خامنه ای اخلاقی‌ترین فردی است که من در طول عمرم دیده‌ام

بخشی از گفتگوی «فریدالدین حداد عادل» با «سالنامه مثلث» که به تازگی منتشر شده است برای خوانندگان انتخاب شده است:


رابطه شما با داماد‌تان، حاج آقا مجتبی [خامنه‌ای] چگونه است؟

ایشان اخلاقی‌ترین فردی است که من در طول عمرم دیده‌ام. در این۱۳ـ۱۲ سالی که با ایشان هستم هیچ وقت صدای بلند یا کلمه‌ای خلاف ادب از وی نشنیده‌ام. هیچ وقت نشد که خواهرم از ایشان نزد ما گله کنند. هیچ زمان هم منزل آنها خشک، تلخ و بی‌روح نبوده است. همانطور که می‌گوید و می‌خندد و با بچه‌ها و جوانان معاشرت می‌کند به همان اندازه جدی، پر‌کار و پر‌تلاش و درسخوان است. معمولا تا دو سه نیمه شب مطالعه می‌کند. بسیار اهل مطالعات مذهبی و اخلاقی است. در به‌ کار بردن الفاظ و اظهار‌نظر در مورد اقوال و اعمال افراد بسیار دقیق است. در مورد بدترین دشمنانش هم منصفانه حرف می‌زند.

ایشان چند فرزند دارد؟
یک پسر دارد.

تقریبا همسن هستید؟

خیر. ایشان ۳ـ۲ سال از من بزرگتر است.

با یکدیگر رابطه خانوادگی تنگاتنگی دارید؟

بعد از برادرانشان فکر می‌کنم رابطه ما به خاطر نسبت فامیلی‌مان زیاد است و اخیرا هم با هم در سفر خانوادگی دلچسبی بودیم.

رفت و آمد نزدیک با خانواده مقام معظم رهبری هم دارید؟

نه به آن معنی ولی در حد مناسبات فامیلی بی رابطه نیستیم اما رابطه عمیق و گسترده نداریم. مادرٰها با هم سلام و علیک خوبی دارند.

اولین بار که خبر خواستگاری فرزند مقام معظم رهبری را از خواهرتان شنیدید چه احساسی داشتید؟

من و خواهر‌هایم خیلی متعجب شده بودیم.

چرا؟

خانم آقا به طور ناشناس آمده بودند از خواهرم خواستگاری کرده بودند. مادرم گفته بود ایشان درس دارد. گفتند حالا صحبت کنیم. پدر و مادرم رفتند یک گوشه و با هم صحبت کردند. ما هم علت طولانی شدن صحبت آنها را از هم پرسیدیم. من رفتم گفتم چه خبر است؟ مادرم گفت می‌دانی برای خواهرت خواستگار آمده؟ گفتم اینکه طبیعی است. وی جواب داد نه، این بار برای پسر مقام معظم رهبری آمدند. من گفتم یعنی چه می‌شود؟ بالاخره هر برادری نسبت به آینده خواهرش حساسیت‌هایی دارد چه رسد به آنکه شوهر آینده وی بخواهد پسر مقام اول نظام باشد. از این بابت خیلی ذهنم مشغول شد.

بعد که ماجرا جلو رفت چه شد؟

اولین دیدار ما خیلی خوب بود، چون وقتی حاج آقا مجتبی آمدند با خواهرم صحبت کردند من اتاق دیگر بودم. ایشان از اتاق آمد بیرون. مادر گفت بنده خدا آقای مجتبی خامنه‌ای تنهاست، برو با ایشان صحبت کن. دیدم حاج آقا مجتبی کت و شلوار به تن دارد – آن وقتا ایشان هنوز معمم نشده بود- بعد از احوالپرسی، دیدم چیزی که در ایشان نیست روحیه‌ آقازادگی و تکبر و غرور است. لذا خیلی زود با هم صمیمی شدیم. همان روز هم یک بحث داغ و سنگین در مورد شخصیت‌های معروف اصلاح‌طلبان انجام دادیم.

چه سالی بود؟
۷۶ بود.

تا پیش از این وصلت حضرت آقا را از نزدیک دیده بودید؟

یکی، دو مورد پیش آمده بود. عموی من در کرمانشاه معاون سیاسی استاندار بود و بعد‌ها سرپرست استانداری شد. در این مدت به خاطرِ غائله کردستان و بعد جنگ، حضرت آقا زیاد به آنجا سفر کرده بودند و با هم خیلی آشنا بودند. ارادت فامیلی ما به مقام معظم رهبری از همان جا شروع شد. یک بار در باغ پدربزرگ مرحومم دور هم جمع بودیم، ایشان گفت آیت‌الله خامنه ‌ای بادیگران فرق می‌کنند. اصلا یک خصلت اضافه دارد. همان موقع به عمو هم گفت ایشان را دعوت کند. یک بار بیاید منزل ما که در همان ایام ایشان دعوترا قبول کردند. بعد هم که این لطف شامل حال ما شد. روزی که عروسی خواهرم بود به من گفتند آقا می‌خواهند عروس را ببینند.

تا آن موقع خواهر شما را ندیده بودند؟

نه. در مراسم عروسی رسم است که داماد همراه یک نفر سر سفره عقد برود و گفتند کسی باشد که به عروس و مادر عروس محرم باشد. من به مدت پنج دقیقه در کنار حضرت آقا تنها بودم بدون انکه محافظی باشد. پدرم آن موقع نبود. ما رفتیم به منزل مقام معظم رهبری. خانه ایشان را دیدم. کف اتاق فرش ماشینی بود. ظاهرش خیلی ساده بود و یک گوشه ایستادیم و ایشان خوشامدی گفتند و به اقوام وی تبریک گفتند. یک نکته جالب اینجاست که وقتی رهبری آمدند خیلی از خانم ها آمدند جلو. خیلی التماس دعا گفتند و خیلی عرض ارادت کردند. چند نفر از خانم‌ها با دیدن ایشان منقلب شدند و گریه کردند. شما تصور کنید خانمی که آمده عروسی و بعد اشک بریزد چه وضع بدی در چهره او پیدا می‌شود. بعد از عروسی به یکی از محارم گفتم چرا چهره‌ات اینطور شده است؟ گفت آقا را دیدیم گریه کردیم. آن روز کف خانه فرش ماشینی بود. روز بعد که خانم من هم حضور داشت گفتم چطور بود؟ گفت موکت بود. یعنی همان یک شب خانه رهبری مملکت فرش ماشینی پهن بود.


از آن سال تا به حال حاج آقا مجتبی در آپارتمانی زندگی ‌می‌کنند. ایشان سه بار در طول زندگی‌شان اسباب‌کشی کرده‌اند. همیشه یک کامیون وسایل منزل را جابه‌جا می‌کند.

منزل مقام معظم رهبری از آن تاریخ نرفتید؟

تنها باری که رفتم روز عروسی خواهرم بود. بعد‌ها به اتفاق پدرم به کتابخانه‌ شخصی ایشان رفتم. فقط می‌توان بگویم ما نمی‌توانیم اینطور زندگی کنیم. یعنی ‌خواهید دید خدا چگونه با آقای مخملباف رفتار خواهد کرد. چون دروغ‌هایی را نسبت می‌دهد که هیچ کدام آنها صحت ندارد. ای کاش یک دانه از حرف‌های وی در یک سال اخیر درست بود.

آقا خیلی کتاب دارند، خیلی کتاب به ایشان هدیه می‌شود و خیلی کتاب هم می‌خرند و خیلی کتاب هم می‌خوانند. اما این محیط کاملا ساده است. کف آنجا موکت است. هیچ تجملات خاصی در آن نیست. نه اینکه امکان آن نباشد بلکه رهبری اجازه ورود تجملات به زندگی خودشان را نمی‌دهند. یک وقت هم به مناسبت تولد پسرم، آقا را دیدم و ایشان در گوش یحیی ما ( محی‌الدین) اذان گفتند. حاج آقا مجتبی به ایشان گفتند آقا فرید دوست دارند از شما یک چیزی به یادگار داشته باشند. مقام معظم رهبری گفتند یادگاری چه باشد؟ حاج آقا مجتبی چون می دانست من دوست دارم یک انگشتری از آقا بگیرم توصیفاتی کرد. ایشان فرمودند: فهمیدم و انگشترشان را دادند.

من خیلی از گرفتن این انگشتر خوشحال شده بوده و هستم. به خواهرم گفتم عجب انگشتری! همشیره‌ام گفت می‌دانی قصه‌اش چیست؟ یکی از شیعیان یمن یک شیشه بلورین بزرگ عقیق درجه یک یمنی برای آقا فرستاد. اول که آمده بود کسی از قیمت آن خبر نداشت و به مناسبت یکی از اعیاد مقدس ایشان به عروس‌ها و پسران خود یک نگین هم داده بودند. بعد به طریقی کسی توانسته بود قیمت عقیق را بفهمد و از گران قیمت بودند آن آگاهی پیدا کند. بعد که آقا این قضیه را فهمید برای آنکه نرم زندگی تغییر نکند بقیه آن عقیق‌ها را دیگر وارده زندگی نکرده بودند و گذاشته بودند تا به خانواده شهدا بدهند. حالا انگشتر عقیق چیست که بخواهد نگین آن ارزش داشته باشد، بعد شیعه‌ای از یمن به مرجع تقلید خود آن را هدیه داده بود ولی مقام معظم رهبری اینقدر تحفظ دارند.

البته خاطره‌های مفصل دیگری دارم، ولی چون می‌دانم ایشان از بازگویی این مطلب مکدر می‌شوند نمی‌گویم. دقت‌های زیادی در این زندگی انجام می‌شود. مثلا در سفری همشیره‌ام با مقام معظم رهبری به سفر استانی رفته بود. بعد که آمد گفتم نکته جالب چه داری؟ وی گفت: آقا چندین جا را به صورت سرزده و به دور از چشم دیگران برای بازدید رفتند اما نکته عجیب این است که بعد از سفرآقا گفتند همه هزینه‌های سفر شما را از جیب خودم پرداخت کردم اگر جایی با وسیله‌ نقلیه دولتی برای کار خودت رفتی یا خریدی کردی که کسی حساب کرده یا جایی مورد پذیرایی ویژه‌ای قرار گرفتی بگو تا هزینه ان را بپردازم.

یا اینها یک جایی رفته بودند تا آثار تاریخی آن منطقه را بازدید کنند و متوجه شده بودند که مسئولان امنیتی و انتظامی آمدند یکسری بازدیدکننده‌ها را زودتر خارج کردند و جلوی ورود بقیه را نیز گرفته‌اند تا خانواده رهبری راحت بتوانند محوطه را بازدید کنند. رئیس دفتر آقا و خانواده مقام معظم رهبری از شنیدن این خبر آنقدر ناراحت شده بودند که هم از محافظین خود گله کرده و هم با مسئولان انتظامی برخورد کردند وبعد به خاطر خاصه خرجی آنها زودتر برگشتند. اینها تصویری کوچک از این زندگی است.

از لحاظ تفکر و دید سیاسی با حاج آقا مجتبی چقدر نزدیک هستید؟

خیلی دید سیاسی ما نزدیک است. چون ایشان نگاه و بینش‌ اش کاملا با رهبری همگون و همسو است و ما ازاین حیث احساس آسودگی خاطر و اطمینان صد‌در‌صد داریم. هر جا تکلیف باشد و دستور رهبری، ایشان به وظیفه خود عمل می‌کنند.

ایشان به این شکل فعالیت سیاسی ندارند. ایشان خیلی درس می‌خوانند و خارج فقه تدریس می‌کنند و در کار خود نیز موفق هستند و خیلی پیچیده‌تر از دروس متداول درس خارج طرح مطلب می‌کنند.

.................................................................................................................

سید مسعود خامنه ای(پسر سوم حضرت آقا) بهمراه پدر همسرشان آیت الله خرازی

.................................................................

سید میثم خامنه ای در کنار پدر همسرشان آقای لولاچیان

 

سید میثم در سمت راست حجت الاسلام ناطق نوری

 

از سمت راست ; سید میثم و سید مسعود

.............................................................................................

جان خود در ره "اولاد علی" می بازیم
همچو مالک به عدوان علی می تازیم
ای که گویی که خلائق ز ولی خسته شدند
کوری چشم تو بر "سید علی" می نازیم ...

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مـــردان خــــدا , ,
:: برچسب‌ها: فرزندان مقام معظم رهبری , پسران رهبر انقلاب , سیدمصطفی خامنه ای , سیدمجتبی خامنه ای , سیدمسعودخامنه ای , سید میثم خامنه ای , رایه الهدی , رایة الهدی , هیئت منتظران مهدی , رحمان نوازنی ,
:: بازدید از این مطلب : 3085
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
نویسنده : گمنام
شنبه 10 تير 1391

مدارا

  • امام صادق عليه السلام:
  • «فى قَولِهِ تَعالى (وَقولوا لِلنَّاسِ حُسنا) ـ أى لِلنّاسِ كُلِّهِم مُؤمِنِهِم وَمُخالِفِهِم ، أَمَّا المُؤمِنونَ فَيَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ ، وَأَمَّا المُخالِفونَ فَيُكَلِّمُهُم بِالمُداراةِ لاِجتِذابِهِم إِلَى اليمانِ ، فَإِنَّهُ بِأَيسَرَ مِن ذلِكَ يَكُفُّ شُرورَهُم عَن نَفسِهِ ، وعَن إخوانِهِ المُؤمِنينَ»

  • درباره آيه (و با مردم سخن نيكو گوييد) فرمود مقصود همه مردمان اعم از مؤمن و كافر است. اما با مؤمنان بايد گشاده رو بود و اما با كافران بايد به نرمى و مدارا سخن گفت، تا به سوى ايمان كشيده شوند و كمترين ثمرش اين است كه خود و برادران مؤمنش را از گزند آنان مصون مى دارد.

  • بحارالأنوار، ج75، ص401، ح42
  •  
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , امامت و ولایت , ,
:: برچسب‌ها: امام صادق(ع) , رایه الهدی , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2091
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
جمعه 22 ارديبهشت 1391
آیا می دانید شرکت اینتل از ابتدا نسبت به نقص میکروپروسسورهای پنتیوم خود آگاه بود؟ آیا می دانید این شرکت متهم به آلودگی گسترده یک روستا شده است؟ آیا با سیاست شرکت در اخراج کارکنان بالای 40 سال آشنا هستید؟ آیا از نقش این شرکت در ایجاد جنگ و ناآرامی در کشورهای آفریقایی چیزی شنیده اید؟

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: برچسب‌ها: اینتل , cpu , intel , کامپیوتر , اسرائیل , آمریکا , جاسوسی , رایه الهدی , رایة الهدی , کرج , البرز , رایة الهدی البرز ,
:: بازدید از این مطلب : 2857
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
جمعه 22 ارديبهشت 1391
عضو شورای فرهنگی انقلاب گفت: معیارهای عقلی، اخلاقی و حقوقی شاخصه اصلی سبک زندگی اسلامی است و مسلمانان باید زندگی خود را بر اساس این معیارها تنظیم کنند.
 

رحیم پور ازغدی تدبر در زندگی را واجب اسلامی دانست و گفت: تدبر و توکل به خداوند متعال عامل تکامل انسان در زندگی فردی و اجتماعی است و بسیج ازدواج در جامعه عامل ترویج ارزشهای اسلامی است.
.

.

.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , ,
:: برچسب‌ها: استادرحیم پورازغدی , ازدواج , رایه الهدی البرز , رایه الهدی , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2475
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
جمعه 22 ارديبهشت 1391

به بهانه 20 جمادی الثانی، روز ولادت حضرت فاطمه الزهرا(س)، مجموعه ای از زیباترین اشعار در وصف این بانوی بزرگوار جمع آوری کرده ایم که می توانید آن‌ها را در زیر بخوانید:

 
پرواز می دهیم که بال و پرت کنیم
معراج می بریم که پیغمبرت کنیم
 
دیگر بس است خلوت چله نشینی ات
وقتش رسیده است مقرب ترت کنیم
 
دسته گل قدیمی خود را از این به بعد
دست تو می دهیم که تاج سرت کنیم
 
حالا نماز شکر بخوان فدیه ات بده
تا صاحب زلال ترین کوثرت کنیم
 
می خواستیم فرق کنی با پیمبران
می خواستیم آینه ی دیگرت کنیم
 
این سیب را بگیر و برای خودت ببر
وقتش شده است فاطمه را دخترت کنیم
 
شایسته است با پدر فاطمه شدن
از خانواده ی پسری ابترت کنیم
 
می خواستیم نسل تو زهرا نسب شود
ضرب المثل برای عجم تا عرب شود
 
خورشید، آفتابی انور فاطمه است
صبحی اگر که هست بدهکار فاطمه است
 
آیینه اش سه مرتبه خود را ظهور داد
پیغمبر و علی همه تکرار فاطمه است
 
هر جلوه ای که جلوه ی نوری نمی شود
زهرا شدن فقط و فقط کار فاطمه است...
 
بقیه اشعار زیبا در ادامه مطلب
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: برچسب‌ها: حضرت زهرا(س) , شعرآیینی , رحمان نوازنی , علی اکبر لطیفیان , محمدجوادزمانی , یوسف رحیمی , علی زمانیان , رایة الهدی البرز , رایة الهدی کرج , رایة الهدی , رایه الهدی , این صاحب یوم الفتح وناشر رایه الهدی , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2607
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
جمعه 22 ارديبهشت 1391

 

ولو کان الحسن شخصا لکان فاطمة بل هی اعظم . ان فاطمة ابنتی خیر اهل الارض عنصرا و شرفا و کرما .

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند :

اگر تمامی حسن و کمالات در شخصی تجسم یابد هر آینه او فاطمه خواهد بود ، بلکه فاطمه از تمامی حسن و کمال بالاتر است . به درستی که دخترم فاطمه ، از نظر شرافت و کرامت بهترین اهل زمین است . فرائد السمطین جلد ۲ صفحه ۶۸ .

.....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: برچسب‌ها: ولوکان الحسن , حضرت فاطمه(س) , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2686
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391

امام علی ابن محمد النقی الهادی، امام دهم شیعیان، در نیمه ذی الحجه ۲۱۲ هجری در مدینه متولد و در سوم رجب ۲۵۴ به شهادت رسید. آن امام همام در زمان زندگی و امامت خود چندین خلیفه عباسی را درک کرد و از ناحیه آنان ستم های فراوان متحمل شد. در زمان متوکل عباسی، که بیشتر دوره امامت آن حضرت در زمان او بود، امام هادی از مدینه به سامراء آورده، و در کنار پادگانی نظامی سکنا داده شد و تا پایان عمر در آن مکان اقامت داشت.

ابن جوزی، عالم بزرگ اهل سنت، می نویسد: روزی از امام هادی(ع) نزد متوکل، که نسبت به سایر خلفای عباسی سفاک تر بود، سعایت کرده گفتند او در خانه خود اسلحه و ادوات جنگ جمع کرده درصدد قیام علیه حکومت عباسی است. متوکل گروهی از سربازان خود را به منزل امام فرستاد تا شبانه منزل او را بازرسی کنند. آنان در خانه حضرت هیچ اسلحه ای نیافتند و مشاهده کردند که امام روی زمین نشسته، مشغول عبادت است. پس حضرت را با همان حال نزد متوکل بردند و وضعیت را گزارش دادند.

متوکل چون امام را دید او را احترام کرده نزد خود نشاند و جام شرابی را که در دست داشت به او تعارف کرد. امام سوگند یاد کرد که گوشت و خون من با چنین چیزی آمیخته نشده است، مرا معاف دار. متوکل اصرار نکرد به امام عرض کرد: شعری بخوان! امام فرمود: من کم شعر از بر دارم. متوکل اصرار کرد که باید بخوانی و امام شعری خواند که اشک متوکل و اطرافیانش را جاری ساخت:

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: برچسب‌ها: امام هادی(ع) , هتاکان , رایة الهدی البرز , کرج , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2402
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391

خبرآنلاین: شاید برایتان جالب باشد که بدانید در حدود 110 حدیث مختلف در خصوص مسواک زدن، در کتب حدیث آمده است. محتوای بیشتر این احادیث، بر نقش مسواک در حفظ سلامت دهان و دندان و لزوم توجه و استفاده مردم از آن تاکید می کنند. نکاتی که امروز برای ما کاملا بدیهی به نظر می‌رسد، اما برای اقوام عرب در هزار و پانصد سال پیش کاملا آموزشی و مفید بوده است. این احادیث علی رغم متن ساده، توصیه های مفیدی در خود دارند که بسیاری از آنها امروزه توسط دندانپزشکان به بیماران توصیه می شوند.

 
اهمیت مسواک زدن و رعایت بهداشت دهان
 
حضرت محمد(ص) می‌فرماید: "دندان ها که صاف و زیبا هستند، در اثر جویدن غذا، آلوده می شوند و کم کم بوی دهان تغییر می یابد و ایجاد فساد در قوای دماغیه می نماید. وقتی که انسان مسواک نماید، فساد از بین می رود و دندان دوباره تمیز و پاکیزه می گردد."
 
پیامبر(ص) می فرمود:
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: مسواک , اسلام , سفارش , رایة الهدی البرز , کرج , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2816
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391

بر اساس سناریو رشد پایین جمعیتی که سازمان ملل متحد در سال 2010 منتشر کرده است اگر ایران به همین صورت به ادامه جایگزینی جمعیتی بپردازد و برنامه ای برای تعادل آن نداشته باشد در 80 سال آینده جمعیت 31 میلیونی را تجربه خواهد کرد که 47 درصد آن را افراد سالمند بالای 60 سال را در برمی گیرند و این درحالی است که در خاورمیانه کشورهای عربستان و قطر دارای بیشترین رشد جمعیتی در میان سایر کشورهای منطقه هستند.

به گزارش پایگاه 598، یکی از مقوله های بسیار مهمی که در حال حاضر مورد بحث و ارزیابی است ضریب رشد جمعیتی و نسبت آن به توسعه اقتصادی در کشورهای جهان است.بر اساس تحقیقاتی که صورت گرفته است در آینده کشورهای که دارای نیروی کار متخصص و فعال باشند می تواند مدیریت آتی جهان و یکی از مدیران اجرایی قوی آن باشند.چرا نتایج به دست آمده از آمارهای جهانی رشد جمعتی در بسیاری از کشورهای جهان پائین آمده و به سمت طراز منفی در حال حرکت است که البته ایران نیز از این داستان مستثنی نیست.
 
از مهمترین مزایای رشد جمعیت که می توان به آن اشاره کرد:
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , ,
:: برچسب‌ها: انفجار جمعیت , جمعیت , فاجعه جمعیتی , ایران , رایة الهدی البرز , کرج , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2258
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
سه شنبه 19 ارديبهشت 1391
به گزارش فارس، به مناسبت فرا رسیدن 19 اردیبهشت، روز بزرگداشت «شیخ محمد بن یعقوب کلینی» مؤلف کتاب گرانسنگ «الکافی» گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام والمسلمین محمد مسعودی، پژوهشگر و استاد علوم حدیث حوزه علمیه قم درباره این محدث بزرگ شیعه انجام داده‌ایم که مشروح آن در پی می‌آید.
 
تندیس شیخ کلینی در کلین، اثر استاد خیرآبادی
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: علم و فنــاوری , مـــردان خــــدا , ,
:: برچسب‌ها: قرن سوم , بزرگترین شخصیت , کلینی , رایة الهدی البرز , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2762
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
سه شنبه 19 ارديبهشت 1391

محمد مهدی نژاد نوری معاون پژوهشی وزیر علوم در گفتگو با باشگاه خبرنگاران گفت: ماهواره های فجر، سپهر، پارس، سازمان فضایی از جمله ماهواره هایی هستند که در حال ساخت و آماده سازی قرار دارند و بر اساس اطلاعات حداقل ۲ یا ۳ پرتاب امسال از ماهواره ها صورت می گیرد.

وی در پاسخ به سوال خبرنگار مبنی بر احساس تاسف مسئولان پارک علوم فناوری بوشهر در خصوص حمایت از این پارک گفت:

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: برچسب‌ها: پرتاب ماهواره درسال91 , ماهواره , رایة الهدی البرز , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2241
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
دو شنبه 18 ارديبهشت 1391
 

 

«آيت الله خامنه اي رهبر ايران به روشي غيرمتعارف اما كارساز بحران ها را مديريت مي كند و اين يكي از دلايل اصلي مقاومت و پايداري حكومت اسلامي در برابر مسائلي است كه از نگاه ديگران بحران و مشكل بسيار جدي ارزيابي مي شود».

به گزارش کیهان، هفته نامه انگليسي اكونوميست، اين تحليل را در ارزيابي علت مقاومت پيروزمندانه جمهوري اسلامي بر سر چالش هسته اي با غرب منتشر كرد و با اشاره به بي نظير بودن مديريت رهبر انقلاب در غلبه بر بحران ها نوشت:

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: برچسب‌ها: اکونومیست , آیت الله خامنه ای , مدیریت بحران , رایة الهدی , رایة الهدی البرز ,
:: بازدید از این مطلب : 1866
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
دو شنبه 18 ارديبهشت 1391
آیت الله قرهی گفت: کسی که ریا می کند، می خواهد در مقابل پروردگار عالم به مردم بگوید: مردم! من هم هستم، فقط خدا نیست و این شرک، باعث کفر می شود....
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: بزرگان , ریا , رایة الهدی البرز , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2324
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
دو شنبه 18 ارديبهشت 1391

این مرجع تقلید شیعیان با تأکید بر این که متون آموزشی ما باید بر اساس سبک قرآنی باشد، ادامه دادند: متأسفانه کسانی که به نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران رفته‌اند، بیان می کنند 80 درصد کتاب‌های عرضه شده در این نمایشگاه،...

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: نمایشگاه کتاب , آیت الله نوری همدانی , انحراف , رایة الهدی البرز , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2925
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
دو شنبه 18 ارديبهشت 1391
با توجه به اینکه تندیس حاج احمد متوسلیان در مارون‌الرأس در مرز فلسطین اشغالی نصب خواهد شد تا یادبودی از ربوده شدن این سردار رشید اسلام باشد، از این حیث اشاره تندیس به سمت زمین‌های سرزمین اشغالی خواهد بود.....
عکس درادامه مطلب
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: برچسب‌ها: حاج احمدمتوسلیان , تندیس , فلسطین , رایة الهدی البرز , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2461
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
دو شنبه 18 ارديبهشت 1391
پژوهشگران دانشکده مهندسی هسته‌ای و فیزیک دانشگاه صنعتی امیرکبیر به دانش فنی تولید پرتوداروی نئودیمیوم 140 برای درمان برخی بافت‌های سرطانی دست یافتند...
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: علم و فنــاوری , ,
:: برچسب‌ها: سرطان , درمان , رایة الهدی البرز , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2679
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
دو شنبه 18 ارديبهشت 1391

آیت‌الله جوادی آملی گفت: اگر نمازگزار موفق شد از گناه بپرهیزد و به گناه آلوده نشود معلوم می‌شود نماز او مقبول شد.

به گزارش خبرگزاری فارس، آیت‌الله جوادی آملی در پیام تصویری به همایش نماز و حجاب که از صبح امروز در سالن دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر در حال برگزاری است، با اشاره به جایگاه نماز خاطرنشان کرد: وقتی نمازگزار اقامه می‌گوید و در اقامه بعد از «حی علی الصلاه»، «حی علی الفلاح» به «قد قامت‌الصلوه» می‌رسد، امام معصوم (ع) «قد قامت‌الصلوه» را تفسیر کرد که یعنی هنگام زیارت ذات اقدس الهی فرا رسید.
 
وی افزود:
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــخنرانـــی , اجـــتماعــــــی , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله جوادی آملی , حجاب , بیما , رایة الهدی , البرز , رایة الهدی البرز ,
:: بازدید از این مطلب : 2744
|
امتیاز مطلب : 48
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
نویسنده : گمنام
دو شنبه 18 ارديبهشت 1391

قرآنی منسوب به خط امام حسین(علیه‌السلام) است. این قرآن در 15 یا 16 صفحه است و بخش‌های مهمی از قرآن را شامل می‌شود. عبارت «کَتَبه حسین‌ بن‌ علی» در انتهای این قرآن

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , ,
:: برچسب‌ها: ماجرای , قرآن خطی امام حسین , رهبرانقلاب , رایة الهدی , البرز , رایة الهدی البرز ,
:: بازدید از این مطلب : 2679
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
دو شنبه 18 ارديبهشت 1391

خبرگزاری فارس: راوی کتاب «نورالدین پسر ایران» گفت: برخی دوستان به خاطر نقل بعضی خاطرات مرا مورد نقد قرار می‌دادند و می‌گفتند چرا قضا شدن نماز یا قضیه «حسن پاتک» و سایر مسائل را مطرح کردی و آن را توهین به رزمنده‌ها می‌دانستند اما خوشبختانه آقا کتاب را خواندند و با نظری که دادند همه این مسائل را تمام کردند.

خبرگزاری فارس: ناگفته‌های نورالدین از روزگار بعد از جنگ/ نظر حضرت آقا انتقادها را تمام کرد
 

 

همکارانم طوری با من رفتار می‌کردند که گویی جنایت کرده‌ام!

سیدنورالدین عافی در این نشست ضمن بیان خاطراتی که در کتاب به آنها نپرداخته است، یادآور شد:

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: برچسب‌ها: نورالدین پسر ایران , حضرت آقا , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 1986
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
یک شنبه 17 ارديبهشت 1391

هرانسان زمانی که متولدمی شودمانند یک الماسی است که تراش نخورده است.ممکن است به دست شیطان بیفتد و آنجا تراش بخورد. ممکن است به دست امام زمان (علیه السلام) بیفتد و آنجا تراش بخورد...


 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , امامت و ولایت , ,
:: برچسب‌ها: امام زمان , الماس , استادجاودان , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2909
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
یک شنبه 17 ارديبهشت 1391

باسلام محضر استاد عزیز وگرانقدر ، آیا برای ازدواج استخاره حتما لازم است وباید در چه مرحله ای استخاره کرد،آیا اگر با استخاره کردن ازدواج به تاخیر بیافتد و برای شخص هم ضرر معنوی داشته یاشد باز باید استخاره کند؟

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: حجت الاسلام والمسلمین جاودان , ازدواج , استخاره , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2521
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
یک شنبه 17 ارديبهشت 1391

اصلاً فكر نمی‌كردم گفتن خاطرات در این زمان اهمیت داشته باشد. هنوز حرف خاطرات جنگ و مصاحبه‌ها مطرح نشده بود. واقعیت این است من هم مرتب درگیر عوارض مجروحیت‌هایم بودم، اما سال 1373 یك شب خواب دیدم آقای خامنه‌ای ورقه‌هایی در دست دارد كه می‌خواند و گریه می‌كند. من هم در آن اتاق بودم. كسی گفت این‌ها خاطرات یك جانباز 70 درصد است كه 80 ماه در جبهه‌ها بوده و باز می‌گوید كه در مورد جنگ كاری نكرده‌ام ...
 

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: برچسب‌ها: نورالدین , پسر , ایران , رهبرانقلاب , رایة الهدی , البرز ,
:: بازدید از این مطلب : 2211
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
شنبه 16 ارديبهشت 1391
روضه ام‏البنین از زبان شهید مطهری/سخنرانی و روضه خوانی مومنی/شعرخوانی علی‌انسانی درمحضر رهبر انقلاب/روضه و نوحه کریمی
 

 

امروز مصادف است با سیزدهم جمادی الثانی سال‌روز رحلت حضرت ام البنین سلام‌الله‏علیها همسر بزرگوار امیرالمومنین علیه‌السلام و مادر حضرت عباس علیه‎‌السلام، بانویی که در میان شیعیان جايگاهى ويژه دارد و موالیان و محبان اهل بیت علیهم السلام بواسطه ابراز ادبش به اهل بیت علیهم السلام، اسوه ای شد برای شیعیان و از همه بالاتر پسرش عباس.

اگر شهادت هنر مردان خداست، پرورش چهار شهید کربلا در دامن یک مادر هنرمندی بزرگتر را می طلبد و ام البنین این مقام را از آن خود کرده است. این مادر شهیدان، پاره‌هاى جگر خود را خالصانه در راه خدا و برای استوارى دين حق تقديم کرد و خم به ابرو نیاورد تا فقط برای حسین فاطمه نوحه سرایی کند. و بی سبب نیست که شیعیان به هنگام سختي‏ها و درماندگي‏ها، اين مادر فداكار را شفيع خود قرار مى‌دهند.
 
در سوگ این اسوه ادب و به بهانه ابراز ارادت به ساحت مقدس مولا امیر المومنین و قمر هاشمیان حضرت عباس بن علی علیهم السلام و همچنین حضرت ام‏البنین علیهاسلام پیش‏کشی تقدیم آن بزرگواران می‏کنیم، باشد که زیارت قبرشان در دنیا و شفاعتشان در عقبی نصیبمان گردد....

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: , ایثـار و شهادت , امامت و ولایت , ,
:: برچسب‌ها: روضه ام البنین , مطهری , کریمی , غزل , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2604
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
شنبه 16 ارديبهشت 1391

آيت الله مجتبي تهراني

 والحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.

«روی عن علی(علیه‏السلام) قال: مَنْ تَأَدَّبَ بِآدَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّاهُ إِلَى الْفَلَاحِ الدَّائِمِ»
 
مرور مباحث گذشته
 
بحث ما در گذشته راجع به تربیت بود و اینکه اگر انسان بخواهد مربّی شود و دیگری را تربیت کند، یعنی روش گفتاری و رفتاری به او بدهد، باید خودش مربّا به این تربیت باشد. به این مناسبت گفتیم که بحث تربیت در تمام ابعاد وجودی مطرح است؛ هم در عقل، هم قلب و هم نفس تربیت مخصوص به‏خود را دارند و حتّی این مسأله دربارۀ جوارح و اعضا هم هست. ولی آنچه که در آثار خودمان مصبّ قرار گرفته، نفس است. البتّه چیزهای دیگر هم هست، امّا آنچه که خیلی مورد نظر است، نفس است؛ نفس به معنای شهوت، غضب و وهم. انسان باید این‏ها را مؤدّب به آداب الهی کند. من در باب وهم قبلاً بحث کردم و روش تأدیب وهم را گفتم.
 
روش تأدیب شهوت و غضب
 
امّا شهوت و غضب؛ در باب شهوت و غضب عرض کردم که ما هم در آیات و هم روایات به تعبیرات مختلف داریم که باید این قوا..

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: روش تأدیب شهوت و غضب , آیت الله تهرانی , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2794
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
شنبه 16 ارديبهشت 1391

 

آقاي بهجت گفتند:ولایت آقا روح‌الله این‌ها را می‌کشاند/ اگر روی اصول لغزیدید، بگویید لغزیدم! اصول را خراب نکنید

 

چند روز قبل از انتخابات دور نخست مجلس نهم بود که حجت الاسلام و المسلمین دکتر مرتضی آقاتهرانی در میان جمع پرشوری از جوانان انقلابي جبهه پایداری حاضر شد. سخنان دلنشین و پرطنین او بر دل‌ها می‏‌نشست. آقاتهرانی از ماجراهاي مدرسه حقاني گفت و اختلافات آن زمان مدرسه بر سر پايداري و يا اغماض در قبال شريعتي و از خاطرات نگفته‌اش با شهید مصطفی ردانی‏ پور. می‏ گفت بحث‌ها همان بحث‌های چندین سال پیش است و هر بار امتحان‏ ها تکرار می‏‌شود، اين سنت الهي است،‌مي‌گفت پايداري بر اصول را با هيچ چيز عوض نكنيد. متن سخنرانی را به نقل از نشریه "اصولگرا" در ادامه می‏ خوانید:

... ما با مرحوم شهید مصطفی ردانی هم‌محله‌ای بودیم. آقامصطفی يكسال بعد از بنده طلبه شد. وقتی آقامصطفی به مدرسه حقانی آمد، خیلی زبر و زرنگ و آتشی بود. توی اصفهان معمولاً بعد از نماز توی مساجد جلسه می‌گذاشت و به بهانه تعلیم قرآن و نهج‌البلاغه حرف‌های سیاسی هم می‌زد و به من هم می‌گفت بیا. من هم یک مقدار تند حرف می‌زدم. یک بار گفتند شما را می‌گیرند و فرار کردیم. البته در مدرسه حقانی هر شب فراری بودیم، چون می‌ریختند توی مدرسه و قربة الی الله از دَم تا دُم، همه را می‌زدند! این‌که می‌خواستند چه کسی را ببرند، بحث بعدی بود، اما کتک را همه می‌خوردند، هفته‌ای یکی دو بار یا نهایتاً دو هفته یک بار مأموران توی مدرسه حقانی می‌ریختند. من تقریباً همه مسافرخانه‌های قم را بلد بودم، چون...

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , , ســـــیاســـــی , اخلاق و عرفان , امامت و ولایت , ,
:: برچسب‌ها: رایة الهدی , آقاتهرانی , آیت الله بهجت , سایت جامع مهدویت , فتنه , ولایت , امام خمینی , آقاروح الله ,
:: بازدید از این مطلب : 2881
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
جمعه 15 ارديبهشت 1391

دانشجوی رشته معماری بود که حضرت روح الله بر جاده ای که روی قلب های ده ها میلیون ایرانی کشیده شده بود به ایران بازگشت . دانشجوی جوان یزدی ، درس و دانشگاه را رها کرد و یک سره دل سپرد به پیشوای 70 ساله اش و شد آن چه شد...

 

سردار سرلشکر محمدعلی(عزیز) جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: برچسب‌ها: رایة الهدی , فرمانده سپاه , عکس , دفاع مقدس , تصاویر دیده نشده , سرلشگرجعفری , عزیز , اسلام ,
:: بازدید از این مطلب : 3617
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
جمعه 15 ارديبهشت 1391

 

حضرت آیت الله جوادی آملی گفتند: ایرانیت، یک فکر و مکتب نیست و این درست نیست که مثلا ایران را با قرآن و اسلام بسنجیم؛ زیرا خاک را با فرهنگ نمی سنجند...
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , ,
:: برچسب‌ها: رایة الهدی , آیت الله جوادی آملی , مکتب ایرانی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2501
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 114 صفحه بعد

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه